نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 120
سوم اينكه: گفتهاند منظور از آن، تفسيرى است كه
يك مطلب فاسد زير بناى آن باشد، به اينكه مذهبى فاسد را اصل و تفسير قرآن را تابع
آن قرار داده، بهر طريقى كه باشد هر چند نادرست و ضعيف، آيات را بر آن مذهب حمل
كند، (خلاصه اينكه نخواهد بفهمد قرآن چه مىگويد، بلكه بخواهد بگويد قرآن هم سخن
مرا مىگويد مترجم ).
چهارم اينكه:
بطور قطع بگويد مراد خداى تعالى از فلان آيه اين است، بدون اينكه دليلى در دست
داشته باشد.
پنجم اينكه:
منظور از تفسير به رأى تفسير به هر معناى دلخواهى است كه سليقه و هواى نفس خود
مفسر آن را بپسندد.
اين پنج وجه
را سيوطى در كتاب اتقان[1] از ابن
النقيب نقل كرده، و ما بدنبال آن وجوهى ديگر را مىآوريم و آن اين است:
ششم اينكه:
گفتهاند: منظور از تفسير به رأى اين است كه در باره آيات مشكل قرآن چيزى بگوئيم و
معنايى بكنيم كه در مذاهب صحابه و تابعين سابقه نداشته باشد. چنين عملى متعرض خشم
خدا شدن است.
هفتم اينكه:
گفتهاند: منظور از تفسير به رأى اين است كه در باره معناى آيهاى از قرآن چيزى
بگوييم كه بدانيم حق بر خلاف آن است (اين دو وجه را ابن الأنبارى نقل
كرده است).
هشتم اينكه:
مراد از تفسير به رأى، بدون علم در باره قرآن سخن گفتن است، و خلاصه تفسير به رأى
اين است كه در باره آيهاى از آيات قرآن از پيش خود معنايى كنيم، بدون اينكه يقين
و اطمينان داشته باشيم به اينكه اين معنا حق است، يا خلاف آن.
نهم اينكه:
تفسير به رأى، تمسك به ظاهر قرآن است، صاحبان اين قول كسانى هستند كه معتقدند آيات
قرآن ظهور ندارد، بلكه در مورد هر آيه بايد رواياتى را پيروى كرد كه از معصوم
رسيده، و در مدلول خود صريح باشد، بنا بر اين در حقيقت از قول قرآن كريم پيروى
نشده، بلكه از احاديث پيروى شده، و در حقيقت تنها معصومين (ع) هستند كه حق تفسير
كردن قرآن را دارند.
دهم اينكه:
تفسير به رأى عبارت است از تمسك به ظاهر قرآن، صاحبان اين مسلك معتقدند به اينكه
آيات قرآن ظهور دارد، و ليكن ظهور آن را ما نمىفهميم، بلكه تنها معصوم