نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 114
مگر آنكه چهار معنا دارد، يكى ظاهر، دوم باطن،
سوم حد، چهارم مطلع، ظاهر قرآن همان الفاظى است كه تلاوت مىشود، و باطنش فهم، و
حدش احكام حلال و حرام، و مطلعش آن چيزى است كه خداى تعالى به وسيله آيه از
بندهاش خواسته است .
مؤلف: منظور
از الفاظى كه تلاوت مىشود معناى ظاهرى الفاظ است، براى اينكه امام (ع) در مقام
شمردن چهار معنا است، و تلفظ كه كار زبان است جزء معانى نيست.
در نتيجه
منظور از فهم هم كه امام باطن را به آن معنا كرده معناى باطنى آن ظاهر است، و
منظور از احكام حلال و حرام كه كلمه حد را به آن معنا كرده ظاهر معارف
دينى است، كه همه كس آن را مىفهمد، البته اين ظاهر در يك مرتبه نيست، بلكه براى
عامه مردم مرتبهاى دارد، و براى خواص مراتبى عالىتر، و در مقابل مطلع كه مرتبه
عاليه از معارف است، ممكن هم هست بگوييم حد و مطلع كه در كلام امام معناى سوم و
چهارم قرار دارند، و دو امر نسبى هستند، هم چنان كه دو معناى اول يعنى ظاهر و باطن
هم گفتيم دو امر نسبىاند، پس هر مرتبه بالاتر، نسبت به پائينتر مطلع است، و
همچنين هر مرتبه پائينتر نسبت به بالاتر حد است.
و كلمه
مطلع با ضمه ميم و تشديد طا و فتحه لام اسم مكان از اطلاع است (و معناى محل
اطلاع را مىدهد) ممكن هم هست آن را با فتحه ميم و سكون طا و فتحه لام تلفظ كنيم،
كه در اين صورت اسم مكان از طلوع مىشود، (و معناى محل طلوع را مىدهد) كه بفرموده
امام (ع) منظور خداى تعالى از بندهاش همين است.
و در باره
اين امور چهارگانه در حديث نبوى معروف، چنين آمده: به درستى كه قرآن بر هفت
لهجه نازل شده و براى هر آيهاش ظاهرى و باطنى و حدى مطلع (و در روايتى ديگر) و
حدى و مطلعى است .
و اگر روايت
اول را كه فرمود: و حدى مطلع است در نظر بگيريم، معنايش اين مىشود كه هر يك از
ظاهر و باطن آن (كه خود حدى هستند) مطلعى هست كه خواننده مشرف به آن مىشود.
البته اين
معناى ظاهر آن حديث است، و ممكن است حديث ديگر را هم كه فرمود:
و حدى
و مطلعى است به همين معنا برگشت داد و گفت معنايش اين است كه براى هر يك از
ظاهر و باطن قرآن حدى است كه خود آن ظاهر و باطن است، و مطلعى است كه منتها اليه
حد و مشرف به تاويل است، ولى اين معنا ظاهرا با آن روايتى كه از على (ع) نقل كرديم
نمىسازد.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 114