نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 105
زنهار متشابهات را پيروى مكنيد كه گمراه مىشويد.
مؤلف: اين
اخبار بطورى كه ملاحظه مىكنيد در تفسير متشابه معنايى نزديك بهم دارند، و همه
گفتار قبلى ما را تاييد مىكند، كه گفتيم تشابه، قبل از رفع ابهام است، و چنان
نيست كه به هيچ وجه نشود آن را برطرف كرد، بلكه با ارجاع متشابه به محكم و با
تفسير محكم از آن، تشابهش برطرف مىشود.
و اما اينكه
منسوخات هم از متشابهات باشد، وجه آن نيز همين است، چون تشابه آيه منسوخ، همانطور
كه گذشت از اين جهت است كه از ظاهرش بر مىآيد كه حكمى را كه بيان مىكند هميشگى
است، ولى آيه ناسخ آن را تفسير نموده و مىفهماند كه حكم مزبور هميشگى نبوده است.
و اما اينكه
در خبر عيون آمده كه فرمود: اخبار ما نيز مانند قرآن محكم و متشابه
دارد مطلبى است كه روايات بسيار زيادى از ائمه اهل بيت (ع) آن را مىرساند،
اعتبار عقلى هم مساعد آن است، براى اينكه اخبار، چيزى جز آنچه در قرآن كريم است
ندارد، و جز آنچه را كه قرآن متعرض آن است بيان نمىكند.
در سابق هم
گفتيم كه تشابه از اوصاف معناى لفظ است، و آن عبارت از اين است كه لفظ معنايى
داشته باشد، كه هم با مقصود گوينده منطبق باشد، و هم با غير آن، و تشابه از اوصاف
خود لفظ نيست، و نظير غرابت[1] و اجمال
نيست كه مربوط به ابهام در لفظ باشد و نيز مربوط به ابهام در مجموع لفظ و معنا
نيست.
و بعبارت
ديگر اگر بعضى از آيات قرآن متشابه است، بدين جهت متشابه است كه بياناتش بمنزله
مثلهايى نسبت به معارف حقه الهيه است، و اين معنا عينا در اخبار هم هست، يعنى در
اخبار نيز رواياتى متشابه و رواياتى ديگر محكم است. و از
رسول خدا 6 هم نقل شده كه فرمود: ما گروه انبيا با مردم بقدر عقولشان سخن
مىگوئيم [2].
[رواياتى
در باره راسخين در علم ]
و در تفسير
عياشى از جعفر بن محمد از پدرش امام باقر (ع) روايت شده كه فرمود: مردى از امير
المؤمنين (ع) خواهش كرد كه آيا ممكن است پروردگار ما را، برايمان توصيف كنى، تا هم
محبتمان به او زياد شود، و هم معرفتمان؟ امير المؤمنين با حالتى
[1] لفظ غريب، آنست كه كم استعمال شود و در نتيجه، معناى آن،
مبهم گردد و لفظ مجمل آنست كه.
داراى چند معنا بوده و در نتيجه در مورد آن چند احتمال برود و
معنايش روشن نباشد.