responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 689

جهت كه رب است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه ملك است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه اله است، پس او از هر جهت كه اراده شود سبب مستقل است، و نظير اين وجه در دو جمله (اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ) گذشت.

و نيز با اين بيان روشن گرديد كه چرا كلمه ناس سه بار تكرار شد، با اينكه مى‌توانست بفرمايد: قل اعوذ برب الناس و الههم و ملكهم چون خواست تا به اين وسيله اشاره كند به اينكه اين سه صفت هر يك به تنهايى ممكن است پناه پناهنده قرار گيرد، بدون اينكه پناهنده احتياج داشته باشد به اينكه آن دو جمله ديگر را كه مشتمل بر دو صفت ديگر است به زبان آورد، هم چنان كه در صريح قرآن فرموده: خداى تعالى اسمايى حسنى دارد، به هر يك بخواهيد مى‌توانيد او را بخوانيد، اين بود توجيهات ما در باره آيات اين سوره، ولى مفسرين در توجيه هر يك از سؤالهاى بالا وجوهى ذكر كرده‌اند كه دردى را دوا نمى‌كند.

[مراد از وسواس خناس و اينكه فرمود: (مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ‌) ]

(مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ) در مجمع البيان، آمده كه كلمه وسواس به معناى حديث نفس است، به نحوى كه گويى صدايى آهسته است كه بگوش مى‌رسد[1]، و بنا به گفته وى كلمه وسواس مانند كلمه وسوسه مصدر خواهد بود، و ديگران‌[2] آن را مصدرى سماعى و بر خلاف قاعده دانسته‌اند، چون قاعده اقتضا مى‌كرد واو اول اين كلمه به كسره خوانده شود، هم چنان كه حرف اول مصدر ساير افعال چهار حرفى به كسره خوانده مى‌شود، مثلا مى‌گويند: دحرج، يدحرج، دحراجا و زلزل، يزلزل زلزالا و به هر حال ظاهر اين آيه- همانطور كه ديگران نيز استظهار كرده‌اند- اين است كه: مراد از اين مصدر معناى وصفى است، كه مانند جمله زيد عدل- زيد عدالت است به منظور مبالغه به صيغه مصدر تعبير شده است.

و از بعضى‌[3] نقل شده كه اصلا كلمه مورد بحث را صفت دانسته‌اند، نه مصدر.

و كلمه خناس صيغه مبالغه از مصدر خنوس است كه به معناى اختفاى بعد از ظهور است.

بعضى گفته‌اند: شيطان را از اين جهت خناس خوانده كه به طور مداوم آدمى را وسوسه مى‌كند، و به محضى كه انسان به ياد خدا مى‌افتد پنهان مى‌شود و عقب مى‌رود، باز همين كه انسان از ياد خدا غافل مى‌شود، جلو مى‌آيد و به وسوسه مى‌پردازد.


[1] مجمع البيان، ج 10، ص 570.

[2] روح المعانى، ج 30، ص 286.

[3] روح المعانى، ج 30، ص 286.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 689
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست