responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 479

سعيد خدرى است، از رسول خدا 6. بعضى ديگر گفته‌اند شفع و وتر هر دو نمازند، بعضى شفع و بعضى وترند، و اين روايت ابن حصين است، از رسول خدا 6. بعضى ديگر گفته‌اند: شفع، روز عيد قربان، و وتر، روز عرفه است، نقل از ابن عباس و عكرمه و ضحاك و (روايت جابر از رسول خدا 6 هم همين را مى‌گويد) و علت اينكه روز عيد را شفع خوانده‌اند اين است كه روز عرفه در حكم نظير ندارد، چون هيچ روزى ديگر مثل آن روز وقوف در عرفات واجب نيست، ولى روز عيد در حكم، كه همان كوچ كردن است نظير دارد. بعضى ديگر گفته‌اند شفع روز هشتم ذى الحجه يعنى روز ترويه است، و وتر روز عرفه است، و اين معنا از امام باقر و از امام صادق 8 نقل شده‌[1].

مؤلف: سه روايت اول را كه صاحب مجمع البيان از طرق اهل سنت نقل كرده مى‌توان جمع كرد، و گفت منافاتى بين آنها نيست، چون هر سه در مقام يادآورى بعضى از مصاديق شفع و وتر بوده‌اند.

و در تفسير قمى در باره ليال عشر آمده كه دهه ذى الحجه است، و در باره‌(وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ) آمده كه دو ركعت شفع و يك ركعت وتر در نماز شب است، و در حديثى آمده كه شفع، حسن و حسين، و وتر امير المؤمنين است، و در باره‌(وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ) آمده كه منظور شب جمع است (يعنى شب عيد قربان كه از عرفات به مشعر كوچ مى‌كنند)[2].

و در همان كتاب در روايت ابى الجارود از امام باقر (ع) در معناى‌(لِذِي حِجْرٍ) آمده: يعنى صاحب عقل‌[3].

و در كتاب علل به سند خود از أبان احمر روايت كرده كه گفت: از امام صادق (ع) معناى آيه‌(وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتادِ) را پرسيدم، عرضه داشتم به چه مناسبت فرعون را صاحب ميخها خواندند؟ فرمود به اين جهت كه او هر گاه مى‌خواست مردى را شكنجه كند روى زمين مى‌خوابانيد و دست و پايش را از دو طرف مى‌كشيد و با چهار ميخ به زمين ميخكوب مى‌كرد، و بسا مى‌شد كه اين كار را روى تخته خوابيده انجام مى‌داد و دست و پاى محكوم را با چهار ميخ بدان مى‌كوبيد و سپس به همان حال رهايش مى‌كرد تا بميرد، و بدين جهت خداى تعالى او را صاحب ميخ‌ها خواند[4].


[1] مجمع البيان، ج 10، ص 485.

[2] ( 2 و 3) تفسير قمى، ج 2، ص 419.

[3] ( 2 و 3) تفسير قمى، ج 2، ص 419.

[4] علل الشرائع، ص 69، ب 60.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 479
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست