(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ
تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ) اين آيه
وعده جميلى است به مؤمنين كه مايه دلگرمى آنان است، هم چنان كه آيه قبلى وعيد و
تهديدى بود به كفارى كه مؤمنين را شكنجه مىدادند.
(إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ) اين آيه تا تمام هفت آيه، تاكيد و
تحقيق وعده و وعيد سابق الذكر است، و كلمه بطش - بطورى كه راغب[2]
گفته- به معناى گرفتن چيزى با خشم و صولت است.
و
اگر كلمه بطش را اضافه كرد به كلمه رب ، و آن را هم اضافه
كرد به كاف خطاب و فرمود: بطش ربك براى دلگرمى به تاييد و نصرت
پروردگارش بود، و اشاره بود به اينكه جباران اين امت نيز سهمى از تهديد و وعيد قبلى
دارند.
[توضيح
تعليل شديد بودن بطش پروردگار به اينكه او مبدء و معيد است]
(إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ) مقابله انداختن بين پديد
آورنده و برگشت دهنده، قرينه است بر اينكه منظور از كلمه ابداء همان
واژه بدء است، كه به معناى افتتاح و آغاز كردن چيزى است، چون از عرب شنيده نشده
كلمه ابداء را استعمال كنند، تا در نتيجه مضارع آن يبدء -
به ضمه ياء- باشد و ليكن در قرائت چنين آمده، و در بعضى قرائتهاى متروك به
جاى يبدء يبدء - به فتحه يا و فتحه دال- آمده.
و
به هر حال آيه شريفه شدت بطش خداى تعالى را تعليل مىكند، به اين بيان كه خداى
تعالى مبدء و پديد آورنده است، و معلوم است كه هر چه را بخواهد ايجاد مىكند، بدون
اينكه از چيزى و يا كسى غير از خودش كمك بگيرد، و او است كه هر چيزى را به عين آن
وضعى كه قبل از فوت داشت برمىگرداند، پس خداى تعالى از هيچ امرى كه ارادهاش را
كرده باشد جلوگير ندارد، و هيچ چيزى كه فوت شده و از بين رفته براى او فوت شده
نيست، و وقتى مطلب بدين قرار باشد، پس او قادر است بر اينكه بر بندهاى كه از حد
خود تجاوز كرده عذابى را تحميل كند كه خارج از حد و طاقت او باشد، و نيز مىتواند
او را هم چنان زنده نگه دارد تا عذاب را بچشد، هم چنان كه فرمود: