responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 389

مى‌فرماييد مؤيد بيانى است كه ما در تفسير اين آيات داشتيم.

و در تفسير قمى در ذيل آيه‌(كَلَّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ) آمده كه امام فرمود آنچه از عذاب كه خدا براى فجار نوشته در سجين است‌[1].

و نيز در همان كتاب در روايت ابى الجارود از امام باقر (ع) روايت شده كه فرمود، سجين عبارت است از طبقه هفتم زمين، و عليون عبارت است از آسمان هفتم‌[2].

مؤلف: اين روايت اگر صحيح باشد بر اين اساس است كه بهشت به عنايتى در جهت بالا، و دوزخ در جهت پايين باشد، و اين معنا را روايات ديگرى نظير اين روايت دارد، مثل آن رواياتى كه فرموده قبر يا روضه‌اى از رياض بهشت و يا حفره‌اى از حفره‌هاى دوزخ است . و يا رواياتى كه برهوت را مكانى در جهنم خوانده.

و در الدر المنثور است كه ابن مبارك از سعيد بن مسيب روايت كرده كه گفت:

سلمان و عبد اللَّه بن سلام به هم برخوردند، يكى به ديگرى گفت: اگر قبل از من از دنيا رفتى بخوابم بيا و به من خبر بده كه پروردگارت با تو چه كرده، و اگر من جلوتر از تو مردم اين كار را مى‌كنم و به تو خبر مى‌دهم. عبد اللَّه گفت: چطور چنين چيزى ممكن است؟ سلمان گفت:

بله ممكن است، چون ارواح مؤمنين در برزخى از زمين قرار دارند، هر كجا بخواهند مى‌روند، ولى جان كفار در سجين است (و خدا داناتر است)[3].

و در اصول كافى به سند خود از زراره از امام باقر (ع) روايت آورده كه فرمود: هيچ بنده‌اى نيست مگر آنكه در قلبش لكه‌اى سفيد هست، وقتى گناهى بكند در اين لكه سفيد لكه‌اى سياه پيدا مى‌شود، اگر از آن گناه توبه كند آن لكه سياه پاك مى‌شود، و اگر هم چنان به گناه خود ادامه دهد لكه سياه زياد مى‌شود و زياد مى‌شود تا آنكه همه سفيدى را بپوشاند، همين كه سفيدى پوشيده شد، ديگر تا ابد صاحبش به سوى خير بر نمى‌گردد، و اين كلام خداى عز و جل است كه مى‌فرمايد:(كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ)[4].

مؤلف: اين معنا در الدر المنثور هم از عده‌اى از نويسندگان كتب حديث از ابو هريره از رسول خدا 6 نقل شده‌[5].

و نيز در اصول كافى به سند خود از عبد اللَّه بن محمد حجال، از بعضى از راويان شيعه‌


[1] ( 1 و 2) تفسير قمى، ج 2، ص 410.

[2] ( 1 و 2) تفسير قمى، ج 2، ص 410.

[3] الدر المنثور، ج 6، ص 325.

[4] اصول كافى، ج 2، ص 273، ح 20.

[5] الدر المنثور، ج 6، ص 325.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 389
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست