responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 346

مؤلف: اين حديث مى‌خواهد بگويد عمر مردم را از بحث پيرامون معارف قرآن و حتى تفسير الفاظ آن، منع مى‌كرد.

و در ارشاد مفيد آمده كه روايت شده شخصى از ابو بكر از كلام خداى عز و جل كه فرموده:(وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا) پرسيد: ابو بكر معناى كلمه أب از قرآن را ندانست، در پاسخ گفت كدام آسمان و كدام زمين مرا پناه مى‌دهد و يا چه خاكى به سر كنم اگر در باره قرآن چيزى بگويم كه بدان علم ندارم، اما كلمه فاكهة كه معنايش را همه مى‌دانيم، و اما كلمه أب را من نمى‌دانم خدا داناتر است.

اين سخن به امير المؤمنين (ع) رسيد فرمود: سبحان اللَّه چطور نمى‌داند كه كلمه أب به معناى علف و چريدنيها است؟ و اينكه خداى تعالى در اين آيه مى‌خواهد نعمت‌هايى را كه به خلقش داده، و از آن جمله آنچه غذاى آنان و غذاى چهار پايان ايشان است كه بوسيله آن هم جانشان زنده مى‌ماند، و هم جسمشان نيرو مى‌گيرد، به رخ آنان بكشد[1].

و در مجمع البيان است كه از عطاء بن يسار از سوده همسر رسول خدا 6 روايت شده كه گفت: رسول خدا 6 فرمود: مردم پا برهنه و لخت. و ختنه نشده محشور مى‌شوند و عرق آن چنان از ايشان مى‌ريزد كه حتى تا نرمه گوشها مى‌رسد، مى‌گويد عرضه داشتم: يا رسول اللَّه 6 خاك بر سرم آيا در آن روز مردم لخت و عريان به يكديگر نگاه مى‌كنند؟ فرمود: در آن روز مردم به هيچ چيز جز گرفتارى خود نمى‌انديشند و نمى‌پردازند، آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود:(لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ)[2].

و در تفسير قمى در ذيل آيه‌(لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ) فرموده: يعنى شغلى است كه از هر شغل ديگرى بازش مى‌دارد[3].


[1] ارشاد مفيد، ص 107، ط بيروت.

[2] مجمع البيان، ج 10، ص 440.

[3] تفسير قمى، ج 2، ص 406.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 346
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست