نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 241
و جواب آمده
تا عظمت و هول انگيزى آن روز را رسانيده تعجب شنونده را برانگيزد، و اصل معنا اين
است كه اين امور تاخير انداخته شده براى روز فصل.
و
اين نوع جملههاى استفهامى در معناى تقدير قول است، و معناى آن اين است كه:
دليل
بر عظمت اين روز و هول انگيزى و عجيب بودنش، اين است كه مىپرسند: براى چه روزى
اين امور عظيم و هائل و عجيب تاخير انداخته شدهاند، پس جواب داده مىشود براى روز
فصل.
و
منظور از روز فصل روز جزا است كه در آن خداى تعالى بين خلائق فصل قضا
مىكند، هم چنان كه فرمود:(إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ
بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ)[1].
و
جمله(وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ)
تعظيمى است از آن روز، و از وقايع آن روز.
(فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ)-
كلمه ويل به معناى هلاكت است، و مراد از مكذبين
تكذيبگران روز فصل است، كه وعدهاش را به ايشان دادهاند چون سياق آيات، سياق
رساندن اين معناست كه آن روز واقع شدنى است، و به همين منظور هم سوگند ياد شده.
و
در اين جمله نفرينى به تكذيبگران شده، و به همين نفرين اكتفاء شده، ديگر جواب
كلمه اذا را نياورده، و نفرموده: اذا النجوم طمست ...- وقتى
ستارگان تيره مىشود چه مىشود ... ، و تقدير كلام اين است كه وقتى چنين و
چنان مىشود آنچه وعدهاش به شما داده شده واقع مىشود . و يا اين است
كه وقتى چنين و چنان مىشود روز فصل واقع گشته و تكذيبگران هلاك
مىشوند، (كه جملههايى كه بين گيومه است حذف شده و آن نفرين به جايش نشسته است).
بحث
روايتى [ (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]
در
كتاب خصال از ابن عباس روايت آورده كه گفت: روزى ابو بكر به حضور رسول خدا 6
عرضه داشت: يا رسول اللَّه محاسنت زود سفيد شد؟ فرمود:
سوره
هود، واقعه، مرسلات، و عم يتساءلون مرا پير كرد[2].
و
در الدر المنثور است كه بخارى، مسلم، نسايى و ابن مردويه از ابن مسعود روايت
كردهاند كه گفت: روزى در حالى كه ما با رسول خدا 6 در غار منى
[1] خداوند در روز قيامت بين آنان فصل قضا مىكند. سوره حج، آيه
17.