نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 187
خدا و فضل و
كرم و ساير صفات كريمه او نظر كردن به وجه كريم او است.
و
در همان كتاب است كه ابن مردويه از انس بن مالك روايت كرده كه گفت:
رسول
خدا 6 در معناى آيه(وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى
رَبِّها ناظِرَةٌ) فرمود:
به
پروردگار خود نظر مىكنند، اما نه با كيفيت و حدى محدود، و نه صفتى معلوم[1].
مؤلف:
اين روايت بيان گذشته ما در تفسير آيه را تاييد مىكند كه گفتيم منظور از آن نظر
كردن به قلب و رؤيت قلبى است، نه رؤيت حسى و با چشم سر و اين روايت مضمون برخى از
روايات را كه از طرق اهل سنت آمده، و از ظاهرش تشبيه خدا به خلق استفاده مىشود،
تفسير مىكند، چون در اين روايت آمده رؤيت خدا رؤيتى است كه محدوديت در آن نيست، و
رؤيت حسى بدون محدوديت تصور ندارد.
و
در تفسير قمى در ذيل آيه(كَلَّا إِذا بَلَغَتِ
التَّراقِيَ) آمده كه امام فرمود: يعنى وقتى كه جان به ترقوه برسد،(وَ قِيلَ مَنْ راقٍ)، به او گفته مىشود كيست كه تو را
با افسون خود نجات دهد؟(وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ)،
يقين مىكند كه فراق از دنيا رسيده است[2].
در
كافى به سند خود از جابر روايت كرده كه گفت از امام باقر (ع) معناى آيه(وَ قِيلَ مَنْ راقٍ وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ) را پرسيدم،
فرمود آخر وقتى مرگ آدمى فرا مىرسد مىگويد: آيا طبيبى نيست كه مرا نجات دهد؟ لذا
خداى تعالى مىفرمايد:(وَ قِيلَ مَنْ راقٍ) و
وقتى مىفهمد پاى مردن در بين است(ظَنَّ أَنَّهُ
الْفِراقُ) يقين مىكند كه بايد از أحباب خود مفارقت كند(وَ
الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ) در آن لحظه آخرين لحظات دنيا و
اولين لحظات آخرت درهم مىشود(إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ
الْمَساقُ) فرمود: يعنى مسير در امروز به سوى رب العالمين است[3].
و
در تفسير قمى در ذيل آيه(وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ
بِالسَّاقِ) آمده كه امام فرمود: يعنى دنيا با آخرت درهم مىشود. و در معناى
جمله(إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ)
فرمود: يعنى به سوى خدا رانده مىشوند[4].
[رواياتى
در توضيح آيات مربوط به دم مرگ،(أَوْلى لَكَ فَأَوْلى
...)، ا يحسب الانسان ان يترك سدى و قدرت خداوند بر احياء
اموات]
و
در عيون به سند خود از عبد العظيم حسنى روايت كرده كه گفت: از امام جواد محمد بن
على الرضا (ع) از معناى آيه(أَوْلى لَكَ فَأَوْلى
ثُمَّ أَوْلى لَكَ فَأَوْلى) پرسش