نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 641
در مورد هر معصيتى كه در بارهاش موعظهاى رسيده
متعين مىشود و معلوم است كه اين معناى مبهم بر حسب اختلاف آن مواعظ، مختلف
مىشود.
پس معناى آيه
شريفه اين است كه هر كس در اثر موعظهاى دست از كار زشت خود بردارد گناهان
گذشتهاش چه در باره حقوق خدا بوده يا در مورد حقوق مردم، نسبت به عين آن گناهان
مؤاخذه نمىشود ولى چنان هم نيست كه از آثار وضعى ناگوار آن گناهان به كلى رها
شود، بلكه امر چنين كسى با خدا است اگر او بخواهد ممكن است وظائفى براى جبران آنچه
فوت شده مقرر فرمايد مثلا قضاى روزهها و نمازهاى فوت شده را بر او واجب كند و اگر
گناهان گذشته راجع به حدود است، حد را براى او واجب سازد و يا اگر مورد تعزير و
شلاق و حبس است اجراى آن احكام را در بارهاش واجب كند و اگر حق الناس است و عين
مال غصبى يا ربوى نزدش مانده باشد رد نمودن آن را به صاحبش واجب كند و اگر بخواهد
او را عفو مىكند و بعد از توبه چيزى را بر او واجب نمىكند هم چنان كه در مورد
مشركين چنين كرده، يعنى از حق اللَّه و حق الناسهايى كه در زمان شرك مرتكب شده بودند
عفو فرموده است.
و نيز در
مورد مسلمانانى كه گناهانشان تنها جنبه حق اللَّه دارد مثلا شراب مىخورده و لهو
مرتكب مىشده و بعد توبه كرده، خدا توبهاش را مىپذيرد بدون اينكه چيزى بر او
واجب سازد و مواردى ديگر نظير اين دو مورد، براى اينكه جمله، (فَمَنْ
جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى) ... همانطور كه گفتيم مطلق است
و منحصر به رباخوار نيست هم شامل او مىشود و هم شامل كفار و مؤمنين (چه مؤمنين
صدر اسلام و چه ديگران از تابعين و مسلمانان اعصار بعد).
[معناى
جمله: و من عاد و پاسخ به معتزله كه براى ادعاى جاودانگى هر مرتكب
كبيره در آتش به اين جمله استناد كردهاند]
و اما جمله:(وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ) به آن جهت
كه كلمه عود در آن آمده در مقابل كلمه انتهاء كه در جمله
سابق آمده بود دلالت مىكند بر اينكه مراد از كلمه عود معنايى است كه
با عدم انتها جمع مىشود، در نتيجه معناى و من عاد ... اين است كه هر
كس كه از كار زشت خود دست بر ندارد چنين و چنان مىشود و اين، ملازم است با اصرار
بر گناه و نپذيرفتن حكم خدا كه آنهم كفر به خدا و يا ارتداد درونى است هر چند كه
اين كفر و ارتداد را به زبان نياورند زيرا وقتى كسى به گناه قبلى خود برگردد و دست
از آن برندارد حتى به اين مقدار كه از آن پشيمان باشد چنين كسى در حقيقت تسليم حكم
خدا نگشته و تا ابد رستگار نخواهد شد پس ترديدى كه در آيه شده و فرموده: كسى
كه چنين كند چنان مىشود و كسى كه چنين كند چنان مىگردد در حقيقت مىخواهد
بفرمايد كه: ترديد در تسليم حكم خدا شدن و سرپيچى از دستورات او
و اصرار بر گناه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 641