نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 544
و سخن كوتاه اينكه ظلم كه عبارت است از انحراف از
حد وسط و عدول از آن عملى كه بايد كرد، به عملى كه نبايد كرد، خود علت محروميت از
هدايت به سوى هدف اصلى است و كار آدمى را به نوميدى و خسران آخرت مىكشاند، و اين
يكى از معارف برجستهاى است كه قرآن شريف آن را ذكر كرده، و در آيات بسيارى در
بارهاش تاكيد هم فرموده است.
گفتارى در
باره اين كه احسان وسيله هدايت، و ظلم باعث گمراهى است
[با اينكه
خداوند همه موجودات را بسوى كمال هدايت كرده چرا ظالم از اين هدايت محروم است؟]
اين حقيقت كه
در چند سطر قبل ذكر شد كه ظلم و فسق علت محروميت است، حقيقتى است ثابت و قرآنى،
حقيقتى است كلى و استثنا ناپذير، كه قرآن با تعبيرات مختلف آن را ذكر فرموده، و آن
را زيربناى حقايق بسيارى از معارف خود قرار داده است، حال بايد ديد با اينكه به
حكم آيه: (الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى)، خداى تعالى
همه موجودات را به سوى كمال وجودشان هدايت كرده [1]
چه مىشود كه ستمكاران از اين هدايت محروم مىشوند، و ظلم گمراهشان مىكند.
براى روشن
شدن اين مطلب بايد به دو مقدمه توجه كرد.
1- آيه
نامبرده دلالت دارد بر اينكه هر موجودى بعد از تماميت خلقتش با هدايتى از ناحيه
خداى سبحان به سوى مقاصد وجودش و كمالات ذاتش هدايت شده است، و اين هدايت تنها از
اين مسير صورت گرفته كه بين هر موجود با ساير موجودات ارتباط برقرار است، از آنها
غير استفاده مىكند، و به آنها فايده مىرساند، از آنها اثر مىپذيرد، و در آنها
اثر مىگذارد، با موجوداتى دست به دست هم مىدهد، و از موجوداتى جدا مىشود، به
بعضى نزديك و از بعضى دور مىشود، چيزهايى را مىگيرد و امورى را رها مىكند، و از
اين قبيل روابط مثبت و منفى.
2- در امور
تكوينى اشتباه و غلط نيست، يعنى ممكن نيست موجودى در اثر بخشيدنش اشتباه كند، و يا
در تشخيص هدف و غرض، دچار اشتباه گردد، مثلا آتش كه كارش سوزاندن است، ممكن نيست
با هيزم خشك تماس بگيرد و آن را نسوزاند، و يا به جاى سوزاندن آن را خشك كند، و
جسم داراى نمو همچون نباتات و حيوانات كه از جهت نموش رو به ضخامت حجم است، ممكن
نيست اشتباه نموده، به جاى كلفتى نازك شود، و همچنين هر موجودى