نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 535
خدايان بشرى از خدايان خيالى، خداتر باشند، و
مردم آنان را بيشتر بپرستند، در سابق هم به اين معنا اشاره كرديم.
قرآن كريم هم
در آيه:(أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى)[1] از قول فرعون حكايت
مىكند كه گفت: من خداى بزرگتر شما هستم ملاحظه مىكنيد كه فرعون خود
را رب بزرگتر دانسته، با اينكه خود بت مىپرستيده، هم چنان كه قرآن از قوم او
حكايت كرده كه گفتند(يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ)[2] يعنى آيا به موسى
اجازه مىدهى كه خدايى تو و خدايى خدايانت را هيچ كند؟.
و همچنين اين
ادعا از نمرود حكايت شده، آنجا كه به حكايت قرآن گفته است:(أَنَا
أُحْيِي وَ أُمِيتُ)[3] زيرا از اين
سخن به خوبى استفاده چنين ادعايى مىشود و به زودى بيان آن خواهد آمد.
[محاجه و
مشاجره ابراهيم 7 با نمرود، پادشاه زمان كه مدعى الوهيت بوده]
با اين بيان
معناى محاجه و مشاجرهاى كه بين ابراهيم ع و نمرود واقع شده، كاملا روشن مىشود
چون نمرود براى خداى سبحان قائل به الوهيت بوده، و گرنه وقتى ابراهيم ع به او
گفت: خدا آفتاب را از مشرق مىآورد تو آن را از مغرب بياور نمرود
مىتوانست (مبهوت نشده و) حرف ابراهيم را قبول نكند و بگويد آفتاب را من از مشرق
مىآورم، نه آن خدايى كه تو به آن معتقدى و يا بگويد اصلا اين كار كار خداى تو
نيست بلكه كار خدايانى ديگر است، چون نمرود قائل به خدايانى ديگر غير خداى سبحان
نيز بود.
و همچنين قوم
نمرود همين اعتقاد را داشتند، هم چنان كه همه داستانهاى ابراهيم ع كه در قرآن
آمده بر اين معنا دلالت دارد، مانند داستان كوكب و ماده و خورشيد، و گفتگويى كه آن
جناب با پدرش درباره بتها داشت، و خطابى كه به قوم خود كرد، و داستان شكستن
بتها، و سالم گذاشتن بت بزرگ و ساير داستانها. پس معلوم مىشود نمرود هم مانند قومش
براى خدا الوهيت قائل بود، چيزى كه هست قائل به خدايانى ديگر نيز بود، ليكن با اين
حال خود را هم اله مىدانست، و بلكه خود را از بالاترين
خدايان مىپنداشت، و به همين جهت بود كه در پاسخ ابراهيم ع و احتجاجش، بر
ربوبيت خود احتجاج كرد، و در باره ساير خدايان چيزى نگفت. پس معلوم مىشود خود را
بالاتر از همه آنها مىدانست.
از اينجا اين
نتيجه به دست مىآيد كه محاجه و بگومگويى كه بين نمرود و ابراهيم ع واقع شده اين
بوده كه ابراهيم ع فرموده بوده: كه رب من تنها اللَّه است