responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 499

ناميده‌اند، كلام نيست، بلكه صورتهاى علمى است، كه جايش در نفس است.

و به عبارتى ديگر وقتى ما سخن مى‌گوئيم در درون دل و در نفس خود چيزى به جز مفاهيم ذهنى كه همان صورتهاى علمى است نمى‌يابيم، اگر منظور اشاعره از كلام نفسى، همين مفاهيم باشد، كه مفاهيم كلام نيست، بلكه علم است، و اگر چيز ديگرى غير صور علمى را كلام ناميده‌اند، ما در نفس خود چنين چيزى سراغ نداريم.

مى‌توان به معتزله اشكال كرد، و پرسيد چرا جايز نباشد كه يك چيز به دو اعتبار، مصداق دو صفت و يا بيشتر بشود؟ و چرا صور ذهنى به آن جهت كه انكشاف واقعيات و درك آن است، مصداق علم، و به آن جهت كه مى‌توان آن را به ديگران القا كرد، كلام نباشد.

[نزاع اشاعره و معتزله پايه و اساسى ندارد]

مؤلف: و بيانى كه اين نزاع را از ريشه بر مى‌كند، اين است كه صفت علم در خداى سبحان به هر معنايى كه گرفته شود چه عبارت باشد از علم تفصيلى به ذات، و علم اجمالى به غير، و چه عبارت باشد از علم تفصيلى به ذات و به غير، در مقام ذات (اين دو معنا دو نوع معنايى است كه از علم ذاتى خدا كرده‌اند) و چه عبارت باشد از علم تفصيلى قبل از ايجاد و بعد از ذات، و يا عبارت باشد از علم تفصيلى بعد از ايجاد و ذات هر دو، به هر معنا كه باشد علم حضورى است، نه حصولى، و آنچه معتزله و اشاعره بر سر آن نزاع كرده‌اند، علم حصولى است، كه عبارت است از مفاهيم ذهنيه‌اى كه از خارج در ذهن نقش مى‌بندد، و هيچ اثر خارجى ندارد (آتش ذهنى ذهن را نمى‌سوزاند، و تصور نان صاحب تصور را سير نمى‌كند) و اين مطلبى است كه در جاى خودش اقامه برهان بر آن كرده‌ايم، و گفته‌ايم مفهوم و ماهيت در تمامى زواياى عالم به جز ذهن انسانها و يا حيواناتى كه اعمال حيوانى دارند و با حواس ظاهرى و احساسات باطنى خود كارهاى زندگى را صورت مى‌دهند، وجود ندارند.

و خداى سبحان منزه است از اينكه ذهن داشته باشد، تا مفاهيم، در ذهن او نقش ببندد، و باز يكى از چيزهايى كه جز در ذهن انسانها جايى ندارد، مفاهيم اعتبارى است كه به جز وهم، ملاكى براى تحقق ندارد، نظير مفهوم عدم ، ملكيت ، مملوكيت و ساير اعتباريات در ظرف اجتماع، و چنين چيزهايى در ذات خداى تعالى نيست، و گرنه بايد ذات او محل تركيب و معرض حدوث حوادث باشد، و گفتارش احتمال صدق و كذب داشته باشد، و محذوراتى ديگر از اين قبيل كه ساحت او منزه از آنها است.

باقى مى‌ماند اين سؤال كه خداى تعالى چگونه زبان موجودات را مى‌فهمد؟ و علم او به مفاهيم الفاظ گويندگان چگونه است؟ كه انشاء اللَّه تعالى در جاى مناسب پاسخ آن داده مى‌شود.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 499
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست