responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 484

ايجاد است، كه آن نيز عين وجود است، و وجود هم عين آن چيز است و اما در غير تكوينيات از قبيل سخن گفتن با يك انسان، مثلا بايد دانست كه قول خدا عبارت است از ايجاد امرى كه باعث پديد آمدن علمى باطنى در انسان مى‌شود، علم به اينكه فلان مطلب چنين و چنان است، حال يا به اينكه خداى تعالى صدايى در كنار جسمى ايجاد كند، و انسانى كه پهلوى آن جسم ايستاده، مطلب را بشنود و بفهمد، و يا به نحوى ديگر كه ما نه آن را درك مى‌كنيم، و نه مى‌توانيم كيفيت تاثيرش را در قلب پيامبر تصور نمائيم، و نمى‌دانيم چگونه خداى تعالى به پيامبرى از پيامبران خود مى‌فهماند كه مثلا فلان مطلب چنين و چنان است، اما اينقدر مى‌دانيم كه قول و كلام خدا با پيامبر خود، حقيقت معناى قول و كلام را دارد.

[قول خداوند در غير تكوينيات و قول خدا با ملائكه و شيطان و كلام خود فرشتگان با يكديگر چگونه است؟]

و همچنين در مورد قول خدا با ملائكه يا شيطان، ليكن در خصوص اين دو مورد و شبيه آن اگر مشابهى داشته باشند، به خاطر اينكه وجودشان از سنخ وجود ما انسانها نيست، يعنى حيوانى اجتماعى نيستند، و همانند ما از راه تحصيل علم، تكامل تدريجى ندارند.

بايد قول معنايى ديگر داشته باشد، در ما انسانها قول عبارت بود از استخدام صوت يا اشاره به ضميمه قرارداد قبلى، كه فطرت انسانى ما، و اينكه حيوانى اجتماعى هستيم آن را ايجاب مى‌كرد و اما ملائكه و جن و مشابه آن دو و بطورى كه از كلام خداى سبحان بر مى‌آيد چنين وجودى ندارند، پس قطعا سخن گفتن خدا با آنان طورى ديگر است.

از اينجا روشن مى‌شود كه سخن گفتن خود فرشتگان با يكديگر، و خود شيطانها با يكديگر از راه استخدام صدا و استعمال لغت‌هايى در برابر معانى نيست و بنا بر اين وقتى يك فرشته مى‌خواهد با فرشته‌اى ديگر سخن بگويد و مقاصد خود را به او بفهماند، و يا شيطانى مى‌خواهد با شيطان ديگر سخن بگويد، اينطور نيست كه مانند ما، بدنى و سرى و در سر دهنى و در دهان زبانى داشته باشد، و آن زبان صدا را قطعه قطعه نموده، از هر چند قطعه‌اش لفظى در برابر مقصد خود درست كند، و شنونده‌اى هم سرى و در سر سوراخى بنام گوش و داراى حس شنوايى و در پشت آن، دستگاه انتقال صوت به مغز داشته باشد، تا سخنان گوينده را بشنود، و اين پر واضح است.

اما هر چه باشد بطور مسلم در بين اين دو نوع مخلوق، حقيقت معناى سخن گفتن و سخن شنيدن هست، و اثر قول و مخصوصا فهم، معناى مقصود و ادراك آن را دارد، هر چند كه قولى چون قول ما ندارند، و همچنين بين خداى سبحان و بين ملائكه و شيطان قول هست، اما نه چون ما، كه عبارت است از ايجاد صوت از طرف صاحب قول، و شنيدن آن از طرف مقابل.

و همچنين قولى كه احيانا به پاره‌اى از حيوانات بى زبان نسبت داده شده، و از آن‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 484
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست