نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 412
اين بود آنچه كه از بيانات گذشته ما به دست
مىآمد كه سنت نبوى هم مؤيد آن است، و اگر بحث ما بيش از حوصله اين مقام طول
نمىكشيد، نمونههايى از رفتار رسول خدا 6 با همسرش خديجه ع و دخترش فاطمه ص و
ساير زنانش و زنان امت خود و آنچه در باره زنان سفارش كرده و نيز شمهاى از طريقه
ائمه اهل بيت ع و زنانشان مانند زينب دختر على (ع) و فاطمه و سكينه دختر حسين ع و
غير ايشان را نقل مىكرديم، و نيز پارهاى از كلماتى كه در مورد سفارش در باره زنان،
از ايشان رسيده مىآورديم، و شايد در بحثهاى روايتى مربوط به آيات سوره نساء بعضى
از آن روايات را بياوريم انشاء اللَّه، خواننده محترم مىتواند به جلدهاى بعدى
مراجعه كند.
[حيات
اجتماعى سعادتمندانه، حيات منطبق با خلقت و فطرت است]
و اما آن
اساسى كه اسلام احكام نامبرده را بر آن اساس تشريع كرده، همانا فطرت و آفرينش است،
و كيفيت اين پايهگذارى در آنجا كه در باره مقام اجتماعى زن بحث مىكرديم، روشن
شد، ولى در اينجا نيز توضيح بيشترى داده و مىگوييم: براى جامعهشناس و اهل بحث،
در مباحثى كه ارتباط با جامعهشناسى دارد، جاى هيچ شكى نيست كه وظائف اجتماعى و
تكاليف اعتباريى كه منشعب از آن وظائف مىشود، سرانجام بايد منتهى به طبيعت شود،
چون اين خصوصيت توان طبيعى انسان بود كه از همان آغاز خلقتش او را به تشكيل
اجتماع نوعى هدايت كرد، به شهادت اينكه مىبينيم هيچ زمانى نبوده كه نوع
بشر، داراى چنين اجتماعى نوعى نبوده باشد، البته نمىخواهيم بگوئيم اجتماعى كه بشر
طبق مقتضاى طبيعتش تشكيل مىداده، همواره سالم هم بوده، نه، ممكن است عواملى آن
اجتماع را از مجراى صحت و سلامت به سوى مجراى فساد كشانده باشد، همانطور كه ممكن
است عواملى بدن طبيعى و سالم آدمى را از تماميت طبيعى آن خارج نموده و به نقص در
خلقت گرفتارش كند، و يا آن را از صحت طبيعى به در آورده و مبتلا به بيمارى و آفتش
سازد.
پس اجتماع با
تمامى شؤون و جهاتش چه اينكه اجتماعى صالح و فاضل باشد و چه فاسد، بالآخره منتهى
به طبيعت مىشود، چيزى كه هست آن اجتماعى كه فاسد شده، در مسير زندگيش به عاملى
برخورده است كه فاسدش كرده، و نگذاشته به آثار خوب اجتماع برسد، (به خلاف اجتماع
فاضل).
پس اين يك
حقيقت است كه دانشمندان در مباحث اجتماعى خود يا تصريحا و يا بطور كنايه به آن
اشاره كردهاند، و قبل از همه آنان كتاب خداى عز و جل با روشنترين و واضحترين
بيان، به آن اشاره كرده و فرموده:(الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ
خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى).[1]
[1] پروردگار ما همان كسى است كه خلقت هر چيزى را داد و سپس آن
را هدايت نمود. سوره طه، آيه 50
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 412