نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 405
اسلام چه تحولى در امر زن پديد آورد؟
سراسر دنيا
عقائدى را كه شرح داديم، هم چنان در باره زن داشت، و رفتارهايى كه گفتيم معمول
مىداشت، و زن را در شكنجهگاه ذلت و پستى زندانى كرده بود، بطورى كه ضعف و ذلت،
يك طبيعت ثانوى براى زن شده و گوشت و استخوانش با اين طبيعت مىروئيد، و با اين
طبيعت به دنيا مىآمد و مىمرد، و كلمات زن و ضعف و خوارى و پستى نه تنها در نظر
مردان، بلكه در نظر خود زنان نيز مثل واژههاى مترادف و چون انسان و بشر شده بود،
با اينكه در معانى متفاوتى وضع شده بودند، و اين خود امرى عجيب است، كه چگونه در
اثر تلقين و شستشوى مغزى فهم آدمى واژگونه و معكوس مىگردد، و تو خواننده عزيز اگر
به فرهنگ محلى امتها مراجعه كنى، هيچ امتى را نخواهى يافت، نه امتهاى وحشى و نه
امتهاى متمدن كه مثلهايى سارى و جارى در باره ضعف زنان و خوارى آنان، در آن فرهنگ
وجود نداشته باشد، بلكه به هر يك از اين فرهنگها مراجعه كنى، خواهى ديد كه با همه
اختلافاتى كه در اصل زبان و سياقها و لحنهاى آن هست، انواعى از استفاده و كنايه و
تشبيه مربوط به كلمه زن خواهى يافت، و خواهى ديد كه مرد ترسو و يا
ضعيف و يا بى عرضه و يا خوارى طلب و يا ذلت پذير و يا تن به ذلت ده را زن
مىنامند، مثل اين شعر عرب كه مىگويد:
و ما أدرى
و ليت اخال أدرى
أقوم آل
حصن ام نساء
نمىدانم و
اى كاش مىدانستم كه آل حصن مردانند و يا زنان، و صدها هزار از اينگونه مثلهاى
شعرى و نثرى را در هر لغتى خواهى يافت.
و اين به
تنهايى براى اهل تحقيق كافى است كه بفهمد جامعه بشرى قبل از اسلام چه طرز تفكرى در
باره زن داشته است، و ديگر حاجت ندارد به اينكه سيرهنويسان و كتب تاريخى فصل
جداگانه و يا كتابى مختص به دادن آمارى از عقائد امتها و ملتها در مورد زنان نوشته
باشند، براى اينكه خصال روحى و جهات وجودى هر امت و ملتى در لغت و آداب آن امت و
ملت تجلى مىكند.
و در هيچ
تاريخ و نوشتهاى قديمى چيزى كه حكايت از احترام و اعتنا بشان زن كند، نخواهى
يافت، مگر مختصرى در تورات و در وصاياى عيسى بن مريم ع كه بايد به زنان مهربانى
كرد و تسهيلاتى براى آنان فراهم نمود.
و اما اسلام
يعنى آن دينى كه قرآن براى تاسيس آن نازل گرديده، در حق زن نظريهاى
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 405