responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 388

نازل شد، زنان شروع كردند به بگومگوى با رسول خدا 6 كه: ما نمى‌توانيم چهار ماه و ده روز صبر كنيم، حضرت به ايشان فرمود: در جاهليت وقتى يكى از شما شوهرش مى‌مرد مدفوع شترى مى‌گرفت و پشت سر خود مى‌انداخت، و بعد از مرگ شوهر خود، در پرده مى‌نشست تا درست يك سال بگذرد، آن وقت در مثل همان روز آن مدفوع را بر مى‌داشت و مى‌سائيد و به چشم خود سرمه مى‌كرد، و آن گاه شوهر مى‌گرفت حالا چطور شده كه در برابر چهار ماه و ده روز كه حكم خداست نمى‌توانيد صبر كنيد؟.[1] و در تهذيب از امام باقر ع روايت آورده كه فرمود: در تمامى اقسام نكاح، وقتى شوهر مى‌ميرد بر زن واجب است كه چهار ماه و ده روز عده نگهدارد، چه عقد دائم باشد و چه متعه و چه ملكيت، و آن زن چه آزاد باشد و چه كنيز.[2] و در تفسير عياشى از محمد بن مسلم از امام باقر ع روايت كرده كه گفت:

بحضورش عرضه داشتم: فدايت شوم چطور شد كه عده زن مطلقه، سه حيض و يا سه ماه شد، و عده زن شوهر مرده چهار ماه و ده روز؟ فرمود: اما سه حيض مطلقه براى اين بود كه رحم وى از فرزند استبراء شود، و معلوم گردد كه از شوهرش حامله نيست، چون درست است كه زن حامله هم ممكن است حيض ببيند، اما ممكن نيست سه ماه پشت سر هم حيض شود، و اگر حيض شود معلوم مى‌گردد كه حامله نيست.

و اما عده زن شوهر مرده، از اين رو چهار ماه و ده روز شد كه: خداى تعالى يك جا به نفع زن حكم كرده، و در جاى ديگر به نفع مرد، به ضرر زن حكم نموده است تا در مساله ايلاء رعايت عدالت شده باشد، كه شوهر به منظور اذيت و ضرر رساندن به زن سوگند مى خورد كه تا ابد با او نزديكى نكند، خداى تعالى به نفع زن ابد را محدود به چهار ماه كرده، و فرموده:(لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ)، در نتيجه هرگز براى هيچ مردى جائز نيست كه بيش از چهار ماه زن خود را معطل كند، چون خداى تعالى كه خالق زنان است مى داند منتهى صبر زنان در دورى از مردان چهار ماه است، و جاى ديگر به ضرر او حكم كرده، چون به او دستور داده كه هر گاه شوهرش فوت كرد، چهار ماه و ده روز عده نگهدارد، پس در عده وفات همان را از او گرفته كه در مساله ايلاء به او داده است، و از شوهرش هم همان را در ايلاء گرفته كه در هنگام مرگش به او داده است.[3]


[1] تفسير عياشى، ج 1، ص 121

[2] تهذيب، ج 8، ص 157

[3] تفسير عياشى، ج 1، ص 122

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 388
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست