نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 314
دو صفت وجودى است كه در اشيا هست، اگر صفت اولى
در چيزى وجود داشت، و مايه رغبت انسان در آن شد، آن چيز طاهر است و اگر صفت دومى
پيدا شد، آن چيز پليد است.
و اولين بارى
كه انسان متوجه اين دو معنا شد، در محسوسات به آن برخورد، آن گاه آن دو را در
معقولات هم استعمال كرد، و لفظ در هر دو جور طهارت و نجاست بكار برد، چه طهارت و
نجاست مادى و محسوس، و چه طهارت و نجاست معنوى مثلا طهارت حسب و نسب، و طهارت در
عمل، و طهارت در اخلاق، و عقايد، و اقوال، و نجاست در آنها.
اين خلاصه
گفتارى است كه در معناى طهارت و نجاست از ديدگاه مردم بايد دانست
، [كلماتى
كه بر طهارت و نجاست مادى و معنوى دلالت دارند، و اينكه اسلام هر دو قسم طهارت و
نجاست را معتبر شمرده است]
و اما نظافت،
و نزاهت، و قدس، و سبحان، الفاظى هستند كه از نظر معنا با لفظ طهارت نزديكند، چيزى
كه هست نظافت به معناى طهارتى است كه بعد از پليدى در چيزى حاصل مىشود، (مثلا
لباس بعد از شسته شدن نظيف مىشود، و بهمين جهت) كلمه نظافت بخصوص در محسوسات
استعمال مىشود.
و اما كلمه
(نزاهت) در اصل به معناى دورى بوده، و اگر در طهارت استعمال شود، بطور استعاره
استعمال شده است.
و كلمه (قدس)
و (سبحان) تنها مخصوص طهارت معنوى است.
و همچنين
كلمات (قذارت) و (رجس) قريب المعناى با كلمه (نجاست) است. ليكن قذارت در اصل به
معناى دورى بوده: مثلا مىگفتند: (ناقة قذور)، يعنى شترى كه، هميشه از گله شتران
دورى مىكند، و يا مىگفتند: (رجل قاذورة) يعنى مردى كه به خاطر بد خلقيش با مردم
نمىجوشد، و از مردم دورى مىكند و حاضر نيست با آنان يك جا جمع شود، و (رجل مقذر)
با فتحه ميم، يعنى مردى كه مورد نفرت و اجتناب مردم است.
و نيز
مىگفتند: (قذرت الشيء)، و يا (تقذرت الشيء)، و يا (استقذرت الشيء) كه در هر سه
عبارت معنا اين است كه من از فلان چيز بدم مىآيد، و بنا بر اين استعمال قذارت در
معناى نجاست در اصل استعمالى مجازى بوده چون نجاست هر چيزى مستلزم آن است كه انسان
از آن دورى كند.
و همچنين
كلمه (رجس)، و كلمه (رجز) به كسره را، و گويا اصل در معناى رجز هول و وحشت بوده،
پس دلالت آن بر نجاست نيز به استعاره است.
و اسلام
معناى طهارت و نجاست را معتبر شمرده، و همچنين طهارت و نجاست مادى و معنوى هر دو
را پذيرفته، بلكه در معارف كليه و در قوانين مقرره نيز سرايت داده، بعضى قوانين را
طاهر، و بعضى را نجس خوانده، از آن جمله مىفرمايد:(وَ لا
تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ) كه منظور
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 314