نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 269
نامش را قساوت و ظلمت گذاشت، و با انوار طاعات
مناسبت و ارتباط قلب با عالم نور و معرفت و شهود معنوى مستحكم مىشود، و به خاطر
تاريكىها و قساوت استعداد قلب براى دورى و حجاب بيشتر مىشود، و ميان طاعات و
معاصى تعاقب و تضاد است، هم چنان كه خود قرآن فرموده:(إِنَّ
الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ)[1] و رسول
خدا ص فرموده: (اتبع السيئة الحسنة تمحها، دنبال گناه حسنهاى بجاى آر تا آن را
محو كنى)، و نام آثار سوء گناهان اثم است، پس آثام آثار حاصله از گناهان است و
بهمين مناسبت است كه آن جناب فرمود: (آدمى حتى از اينكه تيغى به پايش برود اجر مىبرد)
ان الرجل ليثاب حتى بالشوكة تصيب رجله و نيز فرمود: حدود شرعى كفاره گناهان
است. الحدود كفارات .
بنا بر اين
ظالم از ظلمى كه مىكند ظلمت و قساوتى در دلش پيدا مىشود، كه آن ظلمت اثر نورى را
كه از طاعات در قلبش پيدا شده بود مىزدايد، و مظلوم از ظلم او متالم گشته شهوتش
مىشكند، و در نتيجه اثر گناهان يعنى ظلمتى كه از ناحيه آن در دلش پيدا شده بود،
زدوده مىشود، و دلش به نوعى نورانى مىشود، پس مىتوان گفت نورى كه قبلا در قلب
ظالم بوده، به قلب مظلوم منتقل مىشود، و ظلمتى كه قبلا در دل مظلوم بود به قلب
ظالم منتقل مىشود. اين است معناى انتقال حسنات و سيئات.
حال اگر كسى
بگويد: اينكه نقل نيست، بلكه آنچه تو گفتى معنايش اين شد كه نور قلب ظالم مىميرد،
و خاموش مىشود، و نورى ديگر در قلب مظلوم پيدا مىشود، و همچنين ظلمت قلب مظلوم
مىميرد، و ظلمتى ديگر در قلب ظالم پيدا مىشود، و اين نقل حقيقى نيست.
در پاسخ
مىگوئيم: كلمه (نقل) گاهى بر همين معنا نيز بطور استعاره به كار مىرود، مثلا
گفته مىشود سايه از فلان جا به جاى ديگر منتقل شد، و يا گفته مىشود نور آفتاب و
يا چراغ از زمين به ديوار افتاد، و از اين قبيل تعبيرات، معناى انتقال طاعات هم از
همين قبيل است.
به اين معنا
كه از انتقال ثواب طاعات، به انتقال طاعات تعبير شده، و از مسبب به سبب كنايه
آورده شده است، و اثبات وصف در محلى و ابطال مثل آن در محلى ديگر را نقل ناميده و
همه اين تعبيرات در لسانها شايع است: و به برهان معلوم شده، هر چند كه در لسان شرع
وارد نشده باشد، تا چه رسد به اينكه در لسان شرع هم وارد شده باشد، اين بود خلاصه
گفتار امام غزالى.
[اشكال بر
كلام غزالى]
مؤلف: حاصل
گفتار وى اين شد كه اگر رفتارى كه خداى سبحان نسبت به هر قاتل