نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 265
انسان، به خاطر كارى كه ديگران كردهاند، و نسبت
دادن فعل به كسى كه فاعل آن نيست، و فعلى را غير آن كردن و امثال آن را تعليل
نموده، و با قوانين عقلائيهاى كه در ظرف اجتماع و در سطح افكار عمومى جريان دارد
توضيح مىدهد، هر چند كه بر حسب واقع و حقيقت نظامى دارد غير نظام عالم حس، و
احكام اجتماعى و عقلايى محصور در چهار ديوارى زندگى دنيا است و به زودى براى انسان
چيزهايى كه در امروز برايش مستور بود كشف مىشود و اين كشف در روز قيامت است كه
همه سرائر و باطنها ظاهر مىشود.
و نيز
فرموده:(وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ
اللَّهِ، وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ، وَ تَفْصِيلَ الْكِتابِ لا
رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ) (تا آنجا كه
مىفرمايد):(بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ، وَ
لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ)[2].
[بيان عدم
اختلاف و تعارض بين دو دسته آيات مربوط به جزاى اعمال]
با اين بيانى
كه ذكر كرديم اختلافى كه در نظر ابتدايى ميان آيات مربوطه به اين احكام عجيب و
ميان امثال آيه:(فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ، وَ
مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ)[3] و آيه:(كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِينٌ)[4] و آيه:(وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى)[5] و آيه:(إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً)[6] و آيات
بسيارى ديگر موجود است برطرف مىشود.
[1] با اينكه ما كتابى به سويشان فرستاديم، كه آن را از روى علم
شرح دادهايم، تا هدايت و رحمت باشد براى مردمى كه ايمان مىآورند، آيا جز اين است
كه اين كفار در انتظار تاويل آن كتابند، روزى كه تاويلش مىآيد آنها كه در دنيا از
يادش برده بودند مىگويند به راستى رسولان پروردگار ما حق آورده بودند. سوره
اعراف آيه 52
[2] اين قرآن را نمىتوان گفت افترايى است به خدا، بلكه مصدق كتب
آسمانى قبل از خود، و تفصيل و توضيح آن كتابها است، شكى در آن نيست كه از ناحيه
پروردگار عالميان است- تا آنجا كه مىفرمايد- بلكه چيزى را كه به علم آن
نرسيدهاند، و از تاويل آن خبر ندارند دروغ شمردهاند. سوره يونس آيه
39