responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 232

بحث‌هاى گذشته صرفنظر از دليل نقلى پاسخگوى آن است، براى اينكه گفتيم آن عاملى كه نوع انسان را آفريد و به سوى فعليت كمال و در آخر به سوى اين كمالى كه گفتيم رفع اختلاف مى‌كند سوق داد، ناموس خلقت بود، كه عبارت است از رساندن هر نوع از انواع مخلوق به سوى كمال وجودى و سعادت حقيقيش، آرى آن سبب كه باعث شد انسان در خارج وجودى حقيقى يابد، مانند ساير انواع موجودات خارجى همان سبب او را به هدايت تكوينى خارجى به سوى سعادتش هدايت مى‌كند.

اين هم مسلم و معلوم است كه امور خارجى از اين جهت كه خارجى هستند دچار خطا و غلط نمى‌شوند، به اين معنا كه در وجود خارجى خطا و غلط نيست، چون پر واضح است كه آنچه در خارج است همان است كه در خارج هست، و خطا و غلط جايش ذهن است، به اين معنا كه گاهى علوم تصديقى و فكرى با خارج تطبيق نمى‌كند، و گاهى مى‌كند، آنجا كه تطبيق نمى‌كند مى‌گوئيم: فلان مطلب غلط و اشتباه، و يا فلان خبر دروغ است، و آنجا كه تطبيق مى‌كند، مى‌گوئيم صحيح و راست است. و وقتى فرض كرديم كه آن چيزى كه انسانها را به سوى سعادت و رفع اختلاف ناشى از اجتماعش هدايت مى‌كند، ايجاد و تكوين است، قهرا بايد اشتباه و خطايى در هدايتش مرتكب نشود، نه در هدايتش، و نه در وسيله هدايتش، كه همان روح نبوت و شعور مرموز وحى است، پس نه تكوين در ايجاد اين شعور در وجود شخص نبى اشتباه مى‌كند، و نه خود اين شعور كه پديده تكوين است، در تشخيص مصالح نوع از مفاسد آن و سعادتش از شقاوت دچار غلط و اشتباه مى‌شود، و اگر فرض كنيم خطا و غلطى در كارش باشد واجب است كه تكوين اين نقيصه را با امرى كه مصون از غلط و اشتباه است تدارك و جبران كند، پس واجب است بالآخره كار تكوين در اين خصوص منتهى به امرى شود كه خطا و غلط در آن قرض نداشته باشد.

پس روشن گرديد كه روح نبوى به هيچ چيزى تعلق نمى‌گيرد، مگر آنكه عصمت همراه او هست و عصمت همان مصونيت از خطا در امر دين و شريعت تشريع شده است، و اين عصمت همانطور كه در سابق هم اشاره كرديم غير عصمت از معصيت است، چون اين عصمت مربوط به تلقى وحى از خداى سبحان است، و آن عصمت مربوط به مقام عمل و عبوديت است، و مرحله سومى هم هست كه آن عبارت است از عصمت در تبليغ وحى، و اين دو قسم اخير هر دو در طريق سعادت انسان تكوينى قرار دارند و بطور تكوين هم قرار دارند، و چون گفتيم خطا و غلطى در تكوين نيست، پس هيچ پيغمبرى در گرفتن وحى و هم در مرحله تبليغ خطا ندارد.

[شعور باطنى انبياء (ع) يعنى وحى مانند شعور فطرى همگانى تغيير و تاثير پذير نيست‌]

از آنچه گذشت پاسخ از يك اشكال ديگرى كه در اين مقام شده روشن مى‌شود، و آن‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 232
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست