responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 226

از همان روز علاقه به اخلاق فاضله و عشق به عدالت و صلاح در بشر پيدا شد، چون غير از دين هيچ عامل ديگرى و هيچ داعى ديگرى بشر را به داشتن ايمان و اخلاق فاضله و عدالت و صلاح دعوت نكرده.

[اشاره به اقسام اجتماعات بشرى و اينكه تنها ميتوان از تربيت دينى اميد خير و سعادت داشت‌]

پس آنچه از صفات پسنديده در امروز در ميان اقوام و ملل مى‌بينيم، هر قدر هم اندك باشد بطور قطع از بقاياى آثار و نتايج آن دعوت است، چون اجتماعاتى كه در بشر پيدا شده، و سيستم‌هايى كه براى خود اتخاذ كرده، بطور كلى سه قسم سيستم است، و چهارمى ندارد.

يكى سيستم استبداد است، كه جامعه را در تمامى شؤون انسانيت محكوم به اسارت و بردگى مى‌كند.

و يكى ديگر سيستم پارلمانى است كه در آن قوانين مدنى در ميان مردم حكمفرماست.

و قلمرو اين قوانين تنها افعال مردم است، و در اخلاق و امور معنوى بشر را آزاد گذاشته، و بلكه به آزادى در آن دعوت هم مى‌كند.

و سوم دين است كه بشر را در جميع شؤون مادى و معنوى دعوت به صلاح مى‌كند، هم در اعتقادات و هم در اخلاق و هم در رفتار.

بنا بر اين اگر در دنيا اميد خير يا سعادتى باشد، بايد از دين و تربيت دينى اميد داشت، و در آن جستجو كرد، شاهد اين معنا ملل راقيه دنياى عصر حاضر است كه مى‌بينيم اساس اجتماع را كمالات مادى و طبيعى قرار داده، و مساله دين و اخلاق را مهمل گذاشته‌اند، و مى‌بينيم با اينكه اصل فطرت را دارند، مع ذلك فضائل انسانى از قبيل صلاح و رحمت و محبت و صفاى قلب و غيره را از دست داده‌اند، و احكام فطرت را از ياد برده‌اند، و اگر اصل فطرت در اصلاح بشر كافى بود، و همانطور كه گفتيم صفات انسانى از بقاياى موروثى دين نبود، نمى‌بايستى كار بشر به اين توحش بكشد و نبايد هيچ يك از فضائل انسانى را از دست داده باشد.

علاوه بر اينكه تاريخ راستگوترين شاهد است بر اينكه تمدن غرب و پيشرفت كشورهاى مسيحى اقتباسهايى است كه مسيحيان بعد از جنگ‌هاى صليبى از قوانين عامه اسلامى كرده، و بوسيله آن پيشرفت كردند، و خود مسلمانان آن قوانين را پشت سر انداختند، آنان پيشرفت كردند و اينان عقب ماندند، كه اگر بخواهيم بيشتر در اينجا قلم‌فرسايى كنيم دامنه كلام بسيار وسيع مى‌شود.

ولى سخن را كوتاه كرده مى‌گوئيم: اين دو اصلى كه گفته شد، يعنى اصل سرايت و اصل وراثت، تقليدى است چون انسان داراى اين غريزه است، كه مى‌خواهد سنت و سيره‌اى‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 226
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست