responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 186

[بيان مراد از امت واحده بودن انسانها و اشاره به پيدايش دو اختلاف در ميان آنها]

و به هر حال ظاهر آيه دلالت مى‌كند بر اينكه روزگارى بر نوع بشر گذشته كه در زندگى اتحاد و اتفاقى داشته، به خاطر سادگى و بساطت زندگى امتى واحد بوده‌اند، و هيچ اختلافى بين آنان نبوده، مشاجره و مدافعه‌اى در امور زندگى و نيز اختلافى در مذهب و عقيده نداشته‌اند دليل بر اين معنا جمله بعد است كه مى‌فرمايد: (فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ، وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ، لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ‌)، ... (چون بعثت انبيا و حكم كتاب در موارد اختلاف را نتيجه و فرع امت واحده بودن مردم قرار داد).

پس معلوم مى‌شود اختلاف در امور زندگى بعد از وحدت و اتحاد ناشى شده و دليل بر اينكه در آغاز، اختلاف دومى، يعنى اختلاف در دين نبود، جمله:( وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ‌) ...(بَغْياً بَيْنَهُمْ ) است پس اختلاف در دين- تنها از ناحيه كسانى ناشى شده كه حاملان كتاب و علماى دين بوده‌اند و انگيزه آنان حسادت با يكديگر و طغيان بوده است.

و اتفاقا همين برداشتى كه ما از آيه شريفه كرديم با اعتبار عقلى موافق است، براى اينكه ما نوع انسانى را مى‌بينيم كه لا يزال در مدارج علم و فكر بالا رفته، و در طريق معرفت و تمدن سال به سال و قرن به قرن پيشروى كرده و هماهنگ اين پيشرفت اركان اجتماعيش روز بروز مستحكم‌تر شده است، و توانسته است احتياجات دقيق و رقيق‌ترى را برآورد، و در برابر هجوم عوامل مخرب طبيعى، و استفاده از مزاياى زندگى، مقاومت بيشترى از خود بروز دهد.

هر چه ما به قهقرى و عقب‌تر برويم، به رموز كمترى از زندگى بر مى‌خوريم، و نوع بشر را مى‌بينيم كه به اسرار كمترى از طبيعت پى برده بودند، تا آنجا كه مى‌بينيم نوع بشر چيزى از اسرار طبيعى را نمى‌داند، تو گويى تنها بديهيات را مى‌فهميده، و به اندكى از نظريات فكرى كه وسائل بقا را به ساده‌ترين وجه تامين مى‌نموده دسترسى داشتند، مانند تشخيص گياهان قابل خوردن، و يا استفاده از پاره‌اى شكارها، و يا منزل كردن در غارها، و دفاع به وسيله سنگ و چوب و امثال اينها.

اين حال انسان در قديم‌ترين عهد و ما قبل تاريخ بوده، و معلوم است مردمى كه حالشان اينچنين حالى بوده، اختلاف مهمى نمى‌توانستند با هم داشته باشند، و فساد چشم‌گيرى نمى‌توانسته در ميان آنان بطور مؤثر پيدا شود، و مثال آنان مثل يك گله گوسفند بوده، كه تك تك گوسفندان هيچ همى ندارد مگر همين كه او نيز مثل ساير افراد علف بهترى پيدا كند، و همه در يك جا گرد آيند: با هم در مسكن و مرتع و آبشخور شركت داشته باشند.

با اين تفاوت كه انسان از همان روزها هم قريحه استخدام را داشته، كه بيانش گذشت، و اين اجتماع كه گفتيم اضطرار به گردن بشر گذاشته، نمى‌تواند جلو آن قريحه را

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 186
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست