نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 593
امروز در
زمره اهل جهنم نبوديم، و همانند ايشان در آتش جاودانه، معذب نمىشديم.
بعضى[1]
از مفسرين گفتهاند: اگر در آيه، هم سمع را آورد و هم عقل را، براى اين بود كه
تكاليف دينى دائر مدار ادله سمعى و عقلى است.
(فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ)
جمله قبلى را از روى ندامت گفتند، ندامت از اينكه چرا در برابر خداى تعالى كوتاهى
نموده و خيرى را كه خدا برايشان در نظر گرفته بود از دست دادند و در اين جمله
اعتراف مىكنند به اينكه آنچه كردهاند اثرش همين است كه امروز داخل آتش شوند، و
جا داشت كه آن طور عمل نكنند، و آن گناه و ذنبى كه به آن اعتراف مىكنند همين است.
و
اگر كلمه ذنب را مفرد آورد، از اين بابت است كه منظور از آن معناى
مصدرى است، هر چند كه در اصل مصدر است و كلمه سحق در جمله (فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ) - به طورى كه راغب[2]
گفته- به معناى آن است كه چيزى را با دست تكه تكه و خرد كنى، و اين جمله نفرينى
است به آنان.
(إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ
كَبِيرٌ) بعد از آنكه حال كفار و جزايى كه در برابر كفر دارند بيان كرد، در
مقابل آن حال مؤمنين به غيب را بيان كرد تا تقسيم را تمام كرده باشد، و از اوصاف
مؤمنين خصوص خشيت و ترس از خدا را آورد، چون مقام، مقام انذار و وعيد بود، و اگر
خشيت آنان را خشيت به غيب خواند، براى اين است كه آن عذابى كه به آن ايمان
آوردهاند و از آن مىترسند عذابى است در پرده غيب، نه عذابى كه امروز با حواس خود
آن را احساس كنند.
[جواب
به شبههاى در باره معاد، با بيان علم فراگير و احاطه مطلق خداوند بر اعمال و
احوال موجودات]
(وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ
الصُّدُورِ) در اين جمله شبههاى را كه ممكن بود در دلها خلجان كند برطرف نموده
و آن شبهه به غير از استبعاد، اساسى ندارد. توضيح اينكه: بعد از آنكه رشته سخن به
بيان ربوبيت براى تمامى موجودات كشيده شد، و معلوم شد كه همين معنا مستلزم بعث
قيامت براى كيفر و پاداش است، و نيز بعد از آنكه سخن از ملك مطلق و قدرت مطلقه خدا
و خلقت و تدبير او به ميان آمد، و سخنى از آگاهى خدا و احاطه به احوال و اعمال
موجودات نرفت، با اينكه مساله بعث و جزا بدون علم خدا تصور ندارد، لذا جا داشت كسى
توهم كند كه اعمال موجودات با كثرت بيرون از شمارى كه دارد چگونه براى خدا ممكن
است همه آنها را ضبط كند،