نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 436
بوديم، و ما
آن روز بر سر جان بيعت نكرديم، بلكه بر اين معنا بيعت كرديم كه فرار نكنيم[1].
مؤلف:
اينكه مسلمانان در آن روز هزار و چهار صد نفر بودهاند در رواياتى ديگر نيز آمده.
و در بعضى[2] از روايات
آمده كه هزار و سيصد. و در بعضى[3] هزار و
هشتصد نفر بودند. و همچنين در بعضى[4] آمده كه
بيعت بر سر فرار نكردن بوده. و در بعضى[5]
ديگر آمده بر سر جان دادن بوده است.
و
نيز در همان كتاب است كه احمد از جابر، و مسلم از ام بشر، از خود بشر از رسول خدا
6 روايت كردهاند كه فرمود: احدى از آنان كه در زير درخت بيعت كردند داخل آتش
دوزخ نمىشود[6].
باز
در همان كتابست كه ابن ابى حاتم از ابن عباس روايت آورده كه در تفسير آيه(فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ)
گفته: اين سكينت تنها به كسانى نازل شد كه خدا در آنان وفايى سراغ داشت[7].
[همه
شركت كنندگان در بيعت روز شجره به پيمان خود وفا نكردند]
مؤلف:
اين روايت، روايت قبلى را تخصيص مىزند، و مىفرمايد چنان نيست كه همه آنهايى كه
بيعت كردند داخل آتش نشوند، بلكه تنها مشمولين سكينت چنين هستند، دليلش هم آيه قبل
است كه مىفرمايد:(إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ
اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى
نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً
عَظِيماً) كه ترجمهاش گذشت. و از آن برمىآيد كه بيعت كنندگان در آن روز همه
بر بيعت خود وفا نكردند، و بعضى بيعت خود را شكستند، چون شرط كرده بود كسانى اجر
عظيم دارند- و در نتيجه خدا هم از آنان راضى است- كه وفا به عهد نموده آن را
نشكستند. و قمى[8] هم اين
معنا را در تفسير خود آورده، و گويا گفتارش كلام امام باشد.
و
نيز در الدر المنثور در ذيل جمله(إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ
كَفَرُوا ...) آمده كه ابن ابى شيبه، احمد، بخارى، مسلم،
نسايى، ابن جرير، طبرانى، ابن مردويه و بيهقى- در كتاب دلائل- از سهل بن حنيف
روايت كردهاند كه در روز جنگ صفين گفت: نفس خود را متهم بدانيد (و او را مورد
اعتماد قرار ندهيد، چون به زودى مسير خود را تغيير مىدهد) ما در روزن حديبيه كوشش
مىكرديم آن صلحى كه بين رسول خدا 6 و مشركين برقرار شد برقرار نشود، و تاخير
افتد، و ميل داشتيم دست به جنگ نزنيم.
[1] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7) الدر المنثور، ج 6، ص 74.
[2] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7) الدر المنثور، ج 6، ص 74.
[3] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7) الدر المنثور، ج 6، ص 74.
[4] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7) الدر المنثور، ج 6، ص 74.
[5] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7) الدر المنثور، ج 6، ص 74.
[6] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7) الدر المنثور، ج 6، ص 74.
[7] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7) الدر المنثور، ج 6، ص 74.