responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 428

بعضى‌[1] ديگر گفته‌اند: مراد از ناس اهل مكه و افراد پيرامون مكه است كه دست به جنگ نزدند، و به صلح قناعت كردند.

(وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ)- اين جمله عطف است بر مطالبى كه در تقدير است، و تقدير كلام چنين است كه: خداى تعالى مسلمانان را به اين فتح و غنيمت‌هاى بسيار و ثوابهاى اخروى وعده داد، براى اينكه چنين و چنان شود، و براى اينكه تو آيتى باشى، يعنى علامت و نشانه‌اى باشى، تا آنان را به حق راهنمايى كنى، و بفهمانى كه پروردگارشان در وعده‌اى كه به پيغمبر خود مى‌دهد صادق، و در پيشگوييهايش راستگو است.

[اخبارات غيبى و پيشگويى‌هايى كه در سوره فتح آمده است‌]

اين سوره مشتمل بر يك عده پيشگويى و اخبار غيبى است كه همين‌ها هدايتى است براى مردم با تقوى، مثلا جلوتر از آنكه مساله حركت به سوى مكه پيش بيايد فرموده بود:

(سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا ...)، و پيش از آنكه غنيمتى به دست آيد، فرموده بود:(سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ ...). و نيز فرموده بود:(قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ ...). و همچنين در آيات مورد بحث از به دست آمدن فتح و غنيمت خبر داده بود، و در آيات بعد فرموده:(وَ أُخْرى‌ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها ...) و باز بعد از آن مى‌فرمايد:(لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا ...).

(وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً)- اين جمله عطف است بر جمله تكون يعنى همه اينها براى اين بود كه آيتى باشى براى مؤمنين، و براى اين بود كه شما را به سوى صراط مستقيم كه طريقى است رساننده به اعلاء كلمه حق و بسط دين، هدايت فرمايد.

بعضى از مفسرين‌[2] گفته‌اند: صراط مستقيم ثقه و اعتماد و توكل بر خدا است، در هر كارى كه مى‌كنيد. ولى معنايى كه ما كرديم با سياق موافق‌تر است.

(وَ أُخْرى‌ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها وَ كانَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيراً) يعنى: به شما غنيمت‌هاى ديگرى وعده داده كه خود شما قادر بر به دست آوردن آن نبوديد، خدا به آن احاطه و تسلط داشت، و خدا بر هر چيزى قادر است.

پس كلمه اخرى ، مبتداء و جمله‌(لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها) صفت آن است، و جمله (قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها) خبر ثانى آن است، و خبر اولش حذف شده، كه تقدير كلام چنين است: ثمة غنائم اخرى يعنى: در اين بين غنيمت‌هاى ديگر نيز هست كه خدا بر آن احاطه دارد.


[1] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 26، ص 109.

[2] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 26، ص 109.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 428
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست