نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 337
و اين بدان
جهت است كه آنها كه كافر شدند باطل را پيروى كردند و آنان كه ايمان آوردند حق را
كه از ناحيه پروردگارشان است پيروى نمودند. خداوند براى مردم اين چنين مثل مىزند
(3).
وقتى
به كفار برخورديد بايد با ايشان بجنگيد تا وقتى كه كشتگانتان زياد شود آن وقت است
كه مىتوانيد دست از كشتار كشيده اسير بگيريد و در باره اسيران يا اين است كه منت
بر آنان نهاده آزادشان مىكنيد و يا اين است كه فديه مىگيريد و آزاد مىكنيد و به
اين رفتار خود هم چنان ادامه مىدهيد تا جنگ تمام شود و اين را بدان جهت گفتيم كه
اگر خدا مىخواست مىتوانست از كفار انتقام بگيرد، و ليكن خواست تا بعضى از شما را
به وسيله بعضى ديگر بيازمايد و كسانى كه در راه خدا كشته شدند خداوند هرگز
اعمالشان را نابود نمىكند (4).
بلكه
بزودى هدايتشان نموده دلهايشان را اصلاح مىفرمايد (5).
و
به بهشتى داخلشان مىسازد كه برايشان تعريف كرده (6).
بيان
آيات
اين
سوره كفار را به اوصاف خبيثه و اعمال زشتى كه از خصائص ايشان است توصيف مىكند، و
مؤمنين را با صفات طيب و اعمال نيكى كه دارند مىستايد، آن گاه آثار صفات مؤمنين
را كه نعمت و كرامت است، و آثار صفات كفار را كه نقمت و خوارى است، بر مىشمارد. و
خلاصه در اين سوره بين دو طائفه مقايسه شده، هم بين صفات و اعمالى كه در دنيا
دارند و هم بين آثارى كه در آخرت مترتب بر اعمال آنان مىشود. و در اين ميان بعضى
از احكام جهاد و قتال را بيان مىكند. و اين سوره به طورى كه از سياق آياتش
استفاده مىشود در مدينه نازل شده.
(الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ)
كلمه صد كه مصدر فعل صدوا است، به اعراض از راه خدا يعنى
اسلام تفسير شده- از بعضى[1] اين طور
نقل شده. بعضى[2] ديگر آن
را به منع و جلوگيرى مردم از ايمان آوردن به آنچه رسول خدا 6 ايشان را بدان
مىخواند يعنى از ايمان به دين توحيد تفسير كردهاند.
و
تفسير دومى با سياق آيات بعدى سازگارتر است، مخصوصا با آياتى كه مؤمنين را به قتال
و اسير گرفتن از جلوگيران و مانعين راه خدا و ساير كفار دستور مىدهد بهتر
مىسازد.