نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 317
توسط عايشه
معروف است. در روح المعانى بعد از آنكه روايت مروان را رد مىكند مىگويد: بعضى از
علماى اسلام مانند سهيلى در كتاب الاعلام با نظريه مروان و اينكه آيه
در باره عبد الرحمن نازل شده موافقت كردهاند. و به فرضى كه تسليم اين معنا شويم
ديگر سرزنش او آن هم از ناحيه مروان معنا ندارد، براى اينكه عبد الرحمن مسلمان شده
و از افاضل صحابه و شجاعان ايشان بود، و در دوران مسلمانىاش در روز يمامه و غير
آن آوازهاى داشت، اسلام هم كه اعمال ناشايست قبل را پاك مىكند، و طبق اين حكم
كافر وقتى مسلمان شد، ديگر نبايد ملامتش كرد كه تو در زمان كفرت چنين و چنان گفتى[1].
و
اين سخن از او درست نيست براى اينكه اگر روايت صحيح باشد، چارهاى نيست جز اينكه
بگوييم اسلام عبد الرحمن سودى به حالش نداشته چون ذيل آيه شهادت مىدهد كه شخص
مورد نظر آيه، اهل عذاب و جزو زيانكاران است، چون مىفرمايد:(
أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ) ...(إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ ) و با چنين شهادتى ديگر مدافعات
سهيلى سودى به حال او ندارد.
و
در تفسير قمى در ذيل آيه( وَ يَوْمَ يُعْرَضُ
الَّذِينَ كَفَرُوا) ...(وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها )
آمده كه امام (ع) فرموده: يعنى در دنيا خورديد و نوشيديد و سوارى كرديد، و اين آيه
در باره بنى فلان نازل شد. و در باره جمله(فَالْيَوْمَ
تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ) فرمود: مقصود از آن عطش است[2].
[دو
روايت در باره كيفيت زندگى پيامبر 6 در ذيل آيه:(أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ فِي حَياتِكُمُ الدُّنْيا)]
و
در كتاب محاسن به سند خود از ابن القداح از امام صادق از آباء گرامىاش (صلوات
اللَّه عليهم اجمعين) روايت كرده كه فرمودند: روزى براى رسول خدا 6 خبيصى (نوع
حلوا) آوردند، حضرت از خوردن آن امتناع ورزيد، پرسيدند آيا خبيص را تحريم كردهاى؟
فرمود: نه، و ليكن من بدم مىآيد از اينكه دلم نسبت به خوردن آن بىاختيار شود، آن
گاه اين آيه را تلاوت كرد:(أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ
فِي حَياتِكُمُ الدُّنْيا)[3].
و
در مجمع البيان در ذيل همين آيه گفته: در حديث آمده كه عمر بن خطاب گفت:
من
از رسول خدا 6 وقت ملاقات گرفته بودم، در آن ساعت در باغ ام ابراهيم خدمت آن
جناب رسيدم، ديدم روى حصيرى از ليف خرما دراز كشيده، و قسمتى از بدنش روى خاك قرار
گرفته، و زير سرش بالشى پر از ليف خرما بود، سلام كردم و سپس