نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 289
و اما ادعاى
دوم شما جواب و ردش اين است كه خداى سبحان غفور و رحيم است، و حكمت او اقتضاء
مىكند كه با خلق خود به مغفرت و رحمت معامله كند و معلوم است كه اين مغفرت و رحمت
به جز تائبان را كه به سويش برگشتهاند، و صالحان كه عمل خود را اصلاح كردهاند
شامل نمىشود. آرى، تنها اين طايفهاند كه خداى تعالى نخست به سوى صراطى كه سلوكش
ايشان را به سوى او نزديك كند هدايت مىكند، و سپس مغفرت و رحمتش شامل حالشان
مىشود، يعنى گناهانشان را مىريزد، و در سراى سعادت جاودانه مستقرشان مىسازد.
و
اينكه گفتيم حكمت او اينطور اقتضاء مىكند، به خاطر اين است كه انسان استعداد و
صلاحيت چنين كمالى را دارد، و او هم جواد و كريم است (قابليت محل كامل، و فاعليت
فاعل هم در حد اعلاى از كمال و تماميت است، و اين همان وجوب است).
صلاحيت
انسان وجدانى است و دليل نمىخواهد، و اما كرامت وجود خداى تعالى دليلش كلام خود
اوست كه مىفرمايد:(وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ
مَحْظُوراً)[1] و
نيز فرموده:(وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ)[2] و
سبيل و طريقه اين هدايت همانا دعوت است كه بايد از طريق رسالت انجام گيرد. پس در
حكمت خدا واجب مىشود كه رسولى به سوى مردم گسيل دارد تا ايشان را به راه خود
هدايت كند، راهى كه ايشان را به مغفرت و رحمت او برساند.
[معنا
و مفاد آيه: (قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ
بِي وَ لا بِكُمْ) ]
(قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا
بِكُمْ ...) كلمه بدع به معناى نوظهور و بىسابقه است، چيزى كه
نظيرش تا كنون نبوده، و يا گفتار و كردارى كه سابقه نداشته باشد، و به همين جهت
بعضى از مفسرين آيه را چنين معنا كردهاند: من اولين رسولى نيستم كه به سوى شما
گسيل شده باشم، و قبل از من هيچ رسولى به سوى شما گسيل نشده باشد.
بعضى
ديگر گفتهاند: معنايش اين است كه افعال و اقوال من افعال و اقوالى نوظهور نيست كه
قبل از من هيچ رسولى اين سخنان را نگفته باشد، و اين كارهاى مرا نكرده باشد.
و
معناى اول نه با سياق سازگارى دارد و نه با جمله قبل كه مىفرمود.(وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ) بلكه با آن معنايى كه ما براى جمله
مذكور بيان كرديم، همان معناى دوم سازگارتر است. بنا بر اين معناى آيه چنين مىشود
كه: من در بين انبياء پيغمبرى نوظهور نيستم كه