نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 278
براى اينكه
دهر منم. اين منم كه شب و روز را درست مىكنم، و اگر بخواهم هر دو را از بين
مىبرم[1].
[روايات
و توضيحاتى در باره كتابت و استنساخ اعمال در ذيل آيه:(هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ ...)]
و
در تفسير قمى در ذيل آيه (هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ
بِالْحَقِّ ...) مىگويد: پدرم از ابن ابى عمير، از عبد الرحيم قصير، از امام
صادق (ع) برايم حديث كرد كه گفت:
من
از آن جناب از معناى(ن وَ الْقَلَمِ)
پرسيدم، فرمود: خداى تعالى قلم را از درختى كه در بهشت است و نامش خلد
مىباشد خلق كرد، و سپس به نهرى كه در بهشت است دستور داد تا مداد شود، پس نهر
منجمد و سفيدتر از برف شد، و هم شيرينتر از شهد، آن گاه به قلم فرمود: بنويس.
پرسيد: پروردگارا چه بنويسم؟ فرمود: بنويس آنچه را كه شده و آنچه را كه تا قيامت
خواهد شد. پس قلم، همه را در رقى سفيدتر از نقره، و صافتر از ياقوت بنوشت، پس
خداى تعالى آن را در هم پيچيد، و در ركن عرش قرار داد، و سپس دهانه قلم را مهر و
موم كرد، در نتيجه ديگر تا ابد گويا نخواهد شد.
پس
كتاب مكنونى كه نسخهها همهاش از آنجاست همين كتاب است، مگر شما عرب نيستيد؟ پس
چرا معناى كلام را نمىفهميد؟ مگر شما به يكديگر نمىگوييد اين كتاب را استنساخ
كن، مگر جز اين است كه كتاب از نسخه اصليش استنساخ مىشود؟ اين همان است كه خداى
تعالى مىفرمايد(إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)[2].
مؤلف:
اينكه فرمود: پس قلم، همه را در رقى ... تمثيل لوح مكتوبى است كه
حوادث در آن ضبط شده به رق و كلمه رق بطورى كه راغب گفته
به معناى هر چيزى است كه بر روى آن نوشته شود و شبيه به كاغذ باشد.
و
در سابق هم حديثى از آن جناب نقل كرديم كه فرمود: قلم نام فرشتهاى و لوح نيز نام
فرشتهاى ديگر است.
و
اينكه فرمود: آن را در هم پيچيد و در ركن عرش قرار داد تمثيلى است كه
در آن عرش خدا به تخت سلطنتى تشبيه شده كه داراى پايه و ركن است. و اينكه
فرمود سپس دهانه قلم را مهر و موم كرد ... كنايه است از اينكه آنچه در
آن رق نوشته شده، قضاء حتمى است كه رانده شده، و ديگر تغيير و تبديل نمىپذيرد. و
اينكه فرمود مگر شما عرب نيستيد ... اشاره به مطلبى است كه در تفسير
آيه مذكور خاطرنشان كرديم، و ان مطلب اين معنا را توضيح