responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 277

الحمد نيز اين انحصار افاده مى‌شود.

(وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ)- او عزيز است، يعنى غالبى است كه هرگز مغلوب نمى‌شود، نه در خلقت دنيا و آخرت، و نه در تدبير آن دو. و نيز حكيم است، يعنى اساس خلقت و تدبيرش بر حكمت و اتقان است.

بحث روايتى [چند روايت در ذيل آيه:( أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ‌) و (وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ )]

در تفسير قمى در ذيل جمله‌(أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ) از معصوم (ع) نقل كرده كه فرمود: اين آيه در باره قريش نازل شده كه هر چه را دلشان مى‌خواست مى‌پرستيدند[1].

و در الدر المنثور است كه نسايى، ابن جرير، ابن منذر و ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده‌اند كه گفت: عرب بيابانى سنگى را كه به نظرش زيبا مى‌آمد مى‌پرستيد، و چون به سنگى بهتر از آن برمى‌خورد اولى را مى‌انداخت و دومى را مى‌پرستيد، و خداى تعالى آيه‌(أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ) را در اين باره نازل كرد[2].

و در مجمع البيان در ذيل آيه‌(وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ) مى‌گويد: در حديثى از رسول خدا 6 نقل شده كه فرمود: دهر را ناسزا نگوييد، كه دهر همان خدا است‌[3].

مؤلف: طبرسى بعد از نقل اين حديث گفته: تاويلش اين است كه اهل جاهليت حوادث ناگوار و بلاهايى را كه نازل مى‌شد به دهر نسبت مى‌دادند، و مى‌گفتند دهر اين بلا را بر سر ما آورد، و چنين و چنان كرد. آن گاه آن را به باد ناسزا مى‌گرفتند، رسول خدا 6 فرمود: سازنده همه اين حوادث خدا است، پس شما كه سازنده آنها را ناسزا مى‌گوييد، در حقيقت خدا را ناسزا گفته‌ايد- اين بود بيان مرحوم طبرسى-. روايت بعدى هم اين بيان را تاييد مى‌كند.

و در الدر المنثور است كه ابن جرير و بيهقى در- كتاب اسماء و صفات- از ابى هريره روايت كرده‌اند كه گفت: رسول خدا 6 فرمود خداى تعالى مى‌فرمايد:

اين بنى آدم نبايد به عنوان بدگويى به دهر بگويد يا خيبة الدهر- اف بر تو اى روزگار


[1] تفسير قمى، ج 2، ص 294.

[2] الدر المنثور، ج 6، ص 35.

[3] مجمع البيان، ج 9، ص 78.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 277
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست