responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 27

[بيان انحصار ولايت در خداى سبحان و احتجاجاتى براى اينكه بايد فقط خدا ولى گرفته شود]

( أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُ‌) ...(فَحُكْمُهُ إِلَى‌ اللَّهِ ) كلمه أم به طورى كه زمخشرى‌[1] گفته معناى انكار را مى‌رساند.

بعد از آنكه در آيه قبلى اين معنا را خاطرنشان كرد كه تنها خداى سبحان عهده‌دار امور مؤمنين است، و ايشان را داخل در رحمت خود مى‌كند، و اما ستمكاران، يعنى كفار معاند، سرپرستى ندارند، اينك در اين آيه متعرض حال كفار شده كه چگونه براى خود اولياء و خدايانى گرفته، و آنها را به جاى خدا مى‌پرستند، با اينكه لازم بود خدا را ولى خود بگيرند و به دين او در آيند و او را بپرستند.

لذا اين عمل ايشان را انكار نموده، و بر لزوم پذيرفتن ولايت خدا استدلالهاى پى در پى مى‌آورد كه يكى از آن استدلالها جمله‌(فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ ...) است.

پس جمله‌(فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ) انكار سابق را كه چرا غير خدا را ولى گرفتند، تعليل مى‌كند، و اين خود استدلالى است بر اينكه بايد خدا را ولى خود بگيرند. و جمله‌(فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ) (به خاطر اينكه ضمير هو در آن آمده) انحصار ولايت در خدا را مى‌رساند، و مى‌فرمايد تنها و تنها ولى، خداست. و اصل ولايت داشتن خدا و انحصار ولايت در او، در آيات سابق كه مى‌فرمود:(الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ) به بيانى كه در تفسير همان آيات گذشت بيان شده بود.

و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى ولى است، و ولايت منحصر در او است، پس بر كسى كه ولى مى‌گيرد واجب است او را ولى خود بگيرد، و از او به غير او تجاوز نكند، چون جز او هيچ وليى وجود ندارد.

و جمله‌(وَ هُوَ يُحْيِ الْمَوْتى‌) حجت دوم بر وجوب ولى گرفتن خداست، و اينكه بايد تنها او را ولى بگيرند. و حاصل اين حجت آن است كه غرض عمده در ولى گرفتن و به دين او متدين شدن و او را پرستيدن، رهايى از عذاب دوزخ و راه‌يابى به بهشت است در روز قيامت، و چون پاداش دهنده و عقاب كننده خدايى است كه بشر را زنده مى‌كند و مى‌ميراند، و در روز قيامت همه را براى جزاى اعمالشان جمع مى‌كند، پس واجب آن است كه تنها او را ولى خود بگيرند، و اوليايى كه خود، اموات و بى جانند دور بريزند، چون خود اين اولياء كه يا سنگند و يا چوب، نمى‌دانند چه وقت مبعوث مى‌شوند.

و جمله‌(وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ) حجت سوم است، و حاصلش اين است كه در


[1] تفسير كشاف، ج 4، ص 211.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 27
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست