نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 175
اينكه على
را دوست داشته باشيم و او را سرور خود بدانيم، تا بر ما حكومت كند. و يا بهتر است
از اينكه محمد را پيروى كنيم تا او على، پسر عمويش را بر ما سرور و حاكم سازد.
ممكن
هم هست جمله(وَ قالُوا أَ آلِهَتُنا خَيْرٌ أَمْ هُوَ ...)
جملهاى استينافى و غير مربوط به ما قبل باشد. و خلاصه اين آيه در خصوص آن قصه
نازل نشده باشد، بلكه تنها آيه(وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ
مَرْيَمَ مَثَلًا) در خصوص آن قصه نازل شده باشد.
(إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلًا لِبَنِي
إِسْرائِيلَ) آنچه سياق اقتضاء مىكند اين است كه ضمير هو به عيسى بن
مريم برگردد، و مراد از مثل بودن او بطورى كه گفتهاند اين است كه آن
جناب آيتى عجيب از آيات الهى است كه نامش مانند مثلهاى جارى بر سر زبانها است.
و
معناى آيه اين است: پسر مريم به جز بندهاى كه اظهار بندگى ما مىكرد نبود.
بندهاى
بود كه ما بر او انعام كرديم و نبوتش داديم، و به روح القدس تاييدش نموديم و
معجزاتى روشن بر دستش جارى ساختيم، و انعامهاى ديگر به او كرديم، و او را آيتى
عجيب و خارق العاده قرار داديم تا به وسيله او حق را براى بنى اسرائيل بيان كرده
باشيم.
و
اين معنا بطورى كه ملاحظه مىفرماييد رد جمله(أَ
آلِهَتُنا خَيْرٌ أَمْ هُوَ) مىباشد، چون ظاهر اين جمله اين است
كه خواستهاند خدايان خود را در الوهيت بر مسيح برترى دهند. و حاصل جواب اين است
كه: مسيح اصلا اله نبود كه در مقام مقايسه الوهيت او با الوهيت خدايان خود برآييد،
بلكه تنها و تنها بندهاى بود كه خدا بر او انعام كرد. و اما آلهه خود مشركين كه
نظريه قرآن در باره الوهيتشان روشن است، و آيه مورد بحث در مقام رد آن نيست.
[رد
استبعاد كمالات عيسى (ع) توسط مشركين، و بيان امكان تزكيه انسان تا سر حد ملك گونه
شدن]
(وَ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْنا مِنْكُمْ مَلائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ) ظاهرا
اين آيه شريفه متصل است به ما قبلش، و مىخواهد اين استبعاد را بر طرف كند كه
چگونه ممكن است يك فرد بشر داراى اين همه كمالاتى كه قرآن در باره عيسى نقل مىكند
بوده باشد و بتواند مرغ بيافريند، مرده زنده كند، و در روزهايى كه طفل در گهواره
است با مردم حرف بزند، و خوارقى امثال اين از خود بروز دهد. و خلاصه مانند ملائكه
واسطه فيض در احياء و اماته و رزق و ساير انواع تدبير باشد، و در عين حال عبد باشد
و نه معبود و مالوه باشد، نه اله.
آرى،
اين گونه كمالات در نظر وثنيت مختص به ملائكه، و ملاك الوهيت آنها است كه بايد بخاطر
داشتن آنها پرستيده شوند. و كوتاه سخن اينكه: از نظر وثنيت محال است بشرى پيدا شود
كه اين نوع كمالاتى را كه مختص ملائكه است دارا باشد.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 175