responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 577

دنيا داراى علم بوديم، علمى پنهان و ذخيره شده در باطن ما، اين باعث شده كه خدا ما را به زبان آورد، اگر ما علمى نمى‌داشتيم جهت و فايده‌اى نداشت كه به زبان بياييم، وقتى بدين جهت به زبان درآورد، ما چاره‌اى نداشتيم جز اينكه آنچه مى‌دانيم بگوييم.

خواهيد گفت: چنين شهادتى حجت را تمام نمى‌كند، و به همين جهت نافذ هم نيست، براى اينكه شهادتى است اجبارى. در پاسخ مى‌گوييم: شهادت اجبارى وقتى نافذ نيست و حجت نمى‌شود كه بر خلاف باشد، يعنى طرف را مجبور كنند دروغ بگويد، و يا جرمى را پرده‌پوشى و انكار كند، و اما اگر مجبور كنند كه آنچه در ضمير دارد بگويد، هيچ ضررى به نفوذ و حجيتش نمى‌زند.

(الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ)- در اين جمله اعضاى مجرمين خدا را مى‌ستايند به اينكه او است كه تمامى موجودات را به زبان مى‌آورد. و نيز اشاره مى‌كند به اينكه مساله نطق اختصاص به اعضاى بدن ندارد، تا تنها از آنها بپرسند كه چرا شهادت داديد، بلكه عمومى است، و شامل تمام موجودات مى‌شود، و علت آن هم خداى سبحان است.

(وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ)- اين جمله تتمه كلام سابق و از كلام خداى تعالى است، نه از اعضاى بدن. در اين جمله احتجاج مى‌كند بر اينكه خداى تعالى عالم به اعمال مردم است، و چگونه نباشد و حال آنكه او اعضاى بدن شما را به زبان مى‌آورد تا آنچه مى‌دانند بگويند.

مى‌فرمايد: وجود شما از خداى تعالى آغاز مى‌شود و به سوى او انجام مى‌پذيرد. آن روزى كه از كتم عدم سر درمى‌آورديد- و خدا براى اولين بار خلقتان كرد- هستى را او به شما داد، و صفات و اعمالتان را او به شما تمليك كرد، ولى شما آنها را به خودتان نسبت مى‌داديد، ولى وقتى به سوى او برگرديد همه آنهايى كه به شما داده بود و بر حسب ظاهر ملك شما كرده بود، باز به خود او برمى‌گردد، در نتيجه ديگر ملكى باقى نمى‌ماند، مگر آنكه از خداى سبحان است.

پس خداى سبحان مالك همه چيزهايى است كه نزد شما است، هم در اول و هم در آخر. آنچه در اول هستى‌تان نزد شما بود او به شما داده، و تمليك كرده بود، و او داناتر از هر كس ديگرى است كه چه چيزهايى به شما داده، و در شما به وديعت سپرده، آنچه را هم كه در هنگام بازگشت به سوى او نزدتان هست، آن را هم او از شما مى‌گيرد، و مالكش مى‌شود، با اين حال ديگر چگونه ممكن است از آن بى‌خبر باشد؟ پس همين انكشاف اعمال شما براى او، در هنگامى كه به سويش برمى‌گرديد، خود به زبان آوردن شما، و شهادت دادن‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 577
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست