نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 525
است و به
همين جهت دنبال جمله مورد بحث فرمود:(لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).
و
اين دو جمله مقدمه است براى جمله بعدى كه در آن امر به دعا مىكند، البته نه
خواندن خدا به طور مطلق، بلكه خواندنش به توحيد و در حالى كه دين را براى او خالص
كنند، چون تنها او حى بالذات است و نه ديگرى، و چون تنها اوست كه استحقاقش براى
پرستش ذاتى است، و هيچ كس ديگرى چون او نيست، لذا است كه بعد از دو جمله هو
الحى و(لا إِلهَ إِلَّا هُوَ) متفرع بر
آن دو فرمود:(فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ).
و
جمله(الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ)
ثنايى است بر ربوبيت خداى تعالى.(قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ
أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ
مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ)
معناى آيه روشن است. و در آن مشركين را براى هميشه از اينكه رسول خدا موافق با
آنها شود، و آلهه آنان را بپرستد، نوميد مىكند. و اين معنا در سوره زمر مكرر آمده
بود، و به همين قرينه مىتوان احتمال راجح داد كه اين سوره بعد از سوره زمر نازل
شده باشد.
(هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ...)
مراد از خلقت آنان از خاك، اين است كه پدر ايشان آدم را از خاك آفريد، چون خلقت
غير آدم (ع) بالأخره منتهى به خلقت آدم مىشود كه از خاك بوده، در نتيجه خلقت
ايشان نيز در اصل از خاك بوده است. ممكن هم هست مراد از خلقت ايشان از خاك، اين
باشد كه تكوين نطفه پدرها از مواد بسيط زمين بوده.
(ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ...) - يعنى سپس شما را از نطفهاى آفريديم، و
نكره آوردن نطفه براى اشاره به حقارت آن است، و همچنين نكره
آوردن علقه در جمله(ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ).(ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ) يعنى سپس شما را از شكم مادران
بيرون مىآوريم، طفلا در حالى كه طفل هستيد. و كلمه طفل به
طورى كه مىگويند، هم بر مفرد اطلاق مىشود، و هم بر جمع، هم چنان كه در آيه(أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ)[1] بر
جمع اطلاق شده است.
(ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ)- لام در اين جمله لام غايت است، و
گويا متعلق آن حذف شده و تقديرش ثم ينشئكم لتبلغوا اشدكم باشد، يعنى
سپس شما را نشو و نمو مىدهد تا به حد بلوغ برسيد. و حد بلوغ اشد از عمر آدمى آن
زمانى است كه نيروى بدنى انسان به حد كمال مىرسد.(ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً) اين جمله عطف بر جمله
لتبلغوا است،(وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ
قَبْلُ)
[1] يا طفلى كه هنوز عورتهاى زنان راى تشخيص نمىدهند. سوره نور،
آيه 31.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 525