responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 507

جمله‌(أَنَّما تَدْعُونَنِي)، در نتيجه معنايش اين مى‌شود: ناگزير برگشتگاه ما به سوى خدا خواهد بود، پس بايد در برابر او تسليم شويم و طريقه او را پيروى كنيم و حدود عبوديتش را رعايت نماييم و ناگزير اسرافكاران كه از زى عبوديت تجاوز مى‌كنند- همين شما مردم هستيد- اصحاب دوزخند. پس آن خدايى كه من شما را به سويش مى‌خوانم، مايه نجات شماست، نه آنچه كه شما مرا بدان مى‌خوانيد.

[اشاره به مقامات سه گانه عبوديت: توكل، تفويض و تسليم‌]

(فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ) صدر آيه شريفه ايشان را موعظه و تهديد مى‌كند و به عنوان نتيجه‌گيرى از جمله‌(وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ ...) مى‌گويد: حال كه به ناچار بايد به سوى خدا برگشت كنيم و حال كه عذاب خدا بر اسرافگران خواهد رسيد كه شما هم از آنهاييد، و هر چه امروز به شما مى‌گويم گوش نمى‌دهيد، پس هم چنان باشيد تا به زودى وقتى كه عذاب را به چشم خود ببينيد متوجه گفته‌هاى من بشويد، آن وقت مى‌فهميد كه من خيرخواه شما بودم.

(وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ)- راغب كلمه تفويض را به معناى رد دانسته. و بنا به گفته وى تفويض امر به خدا، برگرداندن و واگذارى امر است به او، در نتيجه تفويض با توكل و تسليم قريب المعنى مى‌شود، چيزى كه هست اعتبارها مختلف است.

و اگر آن را تفويض مى‌گويند به اين اعتبار است كه بنده خدا آنچه را كه به ظاهر منسوب به خودش است، به خدا برمى‌گرداند و حال عبد در چنين وضعى حال كسى است كه بركنار باشد و هيچ امرى راجع به او نباشد و اگر توكلش مى‌خوانند به اين اعتبار است كه بنده خدا پروردگار خود را وكيل خود مى‌گيرد، تا هر تصرفى را كه خواست در امور او بكند و اگر تسليمش مى‌نامند، به اين اعتبار است كه بنده خدا رام و منقاد محض است در برابر هر اراده‌اى كه خداى سبحان در باره‌اش بكند، و هر كارى كه از او بخواهد بدون اينكه هيچ امرى را به خود نسبت دهد، اطاعت مى‌كند. پس تفويض و توكل و تسليم مقامات سه‌گانه‌اى هستند از مراحل عبوديت، از همه پايين‌تر و سطحى‌تر توكل است و از آن دقيقتر و بالاتر تفويض و از آنهم دقيق‌تر و مهم‌تر تسليم است.

(إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ)- اين جمله، واگذارى امر به خدا را تعليل مى‌كند كه چرا من امور خود را به خدا واگذار كردم؟ و در اينكه فرمود: ان اللَّه و نام خدا را برد، با اينكه مقتضاى ظاهر عبارت و سياق اين بود كه بفرمايد: انه بصير بالعباد ، براى اين است كه علت بصير بودن خدا را هم بيان كرده باشد، گويا گفته: خدا بيناى به حال بندگان است براى اينكه اللَّه- عز اسمه- است.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 507
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست