نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 481
دعوت خود و
معجزاتشان آن آيات را تاييد مىكنند، خداى سبحان است و اما آلهه
مشركين كه مشركين آنها را به جاى خدا مىپرستند و مىخوانند، هيچ آيات و دليلى از
ناحيه آنها نيست كه بر الوهيت آنها دلالت كند. پس همان خداى سبحان
معبودى است يگانه و بى شريك- و امير المؤمنين (ع) هم در اين كلام خود كه فرموده:
لو كان لربك شريك لأتتك رسله- اگر پروردگار تو شريكى مىداشت، رسولان آن شريك هم
به سويت مىآمدند ، به اين برهان اشاره فرموده.
جمله(وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً) هم، حجتى
ديگر بر يگانگى خداى تعالى است، و اين حجت از جهت رزق اقامه شده، مىفرمايد: رزق
دادن به بندگان يكى از شؤون ربوبيت و الوهيت است و چون همه مىدانند كه رزق از
ناحيه خداست، نه از ناحيه شركاى ايشان، پس تنها او رب و اله است.
مفسرين[1]
رزق در آيه را به باران و كلمه سماء را به سمت بالا تفسير
كردهاند. و بعيد نيست مراد از رزق خود آن ارزاقى باشد كه مردم با آن
ارتزاق مىكنند، و مراد از نازل شدن آن از آسمان اين باشد كه ارزاق از غيب به شهود
مىآيند، هم چنان كه آيه شريفه(وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ
إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ)[2] آن
را افاده مىكند.
(وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ)- اين جمله
جملهاى است معترضه كه در بين احتجاجات اين معنا را مىرساند كه: متذكر شدن به اين
حجتها تنها شان يكى از دو طايفهاى است كه قبلا نام برده شدند، يعنى انابه
كنندگان رجوع كننده به سوى خدا. و اما مجادلين كفر پيشه از اين دو طايفه متذكر
نمىشوند، براى اينكه كفر و لجبازى استعداد تذكر به حجيت و پيروى حق را به كلى
باطل مىكند.
(فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ)
مناسبتر با سياق اين است كه خطاب عمومى و شامل مؤمنين و غير مؤمنين، و متفرع بر
حجت قبلى باشد، ولى شامل كفارى كه در آخر آيه نامبرده شدهاند، يعنى تكذيب كنندگان
و مجادلين به باطل نمىشود.
گويا
فرموده: وقتى آيات بر وحدانيت خداى تعالى دلالت كرد و معلوم شد كه تنها رازق او
است، ناگزير بر همه مردم- البته غير آن كفارى كه آيات را تكذيب كرده، و مجادله