نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 454
شده و تكرار
آن بدون جهت نمىباشد.
(وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ)- اين كلمه
خاتمه آغاز و انجام خلقت است، و هم ثنايى است عمومى براى خداى تعالى، كه هيچ كارى
نكرده و نمىكند، مگر آنكه آن كار جميل و زيبا است.
بعضى[1]
از مفسرين گفتهاند: گوينده اين حمد همان متقين هستند، چون حمد اولشان براى داخل
شدن در بهشت بوده، و حمد دومشان براى اين بوده كه خدا حكم را به نفع آنان صادر
فرمود و به حق بين ايشان و غير ايشان داورى كرد. بعضى[2]
ديگر گفتهاند: گوينده آن ملائكه هستند، و اگر صريحا به ايشان نسبت نداد، براى اين
است كه خواست تعظيمشان كرده باشد. بعضى[3]
ديگر گفتهاند: صاحب اين كلام تمامى خلائقاند.
مؤيد
وجه اول اين آيه شريفه است كه در صفت اهل بهشت مىفرمايد:(وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ)[4] و
اين خود حمدى است عام كه قبلا گفتيم حمد آخرين روز خلقت است.
بحث
روايتى [ (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]
در
تفسير قمى در ذيل جمله(لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ
عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ) آمده: اين
گفتگو و خطاب با رسول خدا 6 است، ولى منظور امت اوست، و اين همان كلام امام صادق
(ع) است كه مىفرمايد: خداى تعالى پيغمبر خود را به روش دخترم به تو مىگويم
عروسم تو بشنو مبعوث فرموده[5].
و
از كتاب توحيد حكايت شده كه وى به سند خود از فضيل بن يسار روايت كرده كه گفت: از
امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: خداى عز و جل را نبايد وصف كرد، چون به وصف
نمىگنجد.
آن
گاه مىگويد: زراره از امام باقر (صلوات اللَّه عليه) روايت كرده كه فرمود: خداى
تعالى وصف نمىشود، و چگونه ممكن است او را وصف كرد با اينكه خودش در كلام