responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 372

متوجه جمله بغير حساب باشد. بنا بر اين جار و مجرور بغير حساب متعلق مى‌شود به كلمه يوفى و صفتى است براى مصدرى كه يوفى بر آن دلالت دارد.

و معنايش اين است كه: صابران اجرشان داده نمى‌شود، مگر اعطايى بى‌حساب.

پس صابران بر خلاف ساير مردم به حساب اعمالشان رسيدگى نمى‌شود و اصلا نامه اعمالشان بازنمى‌گردد، و اجرشان همسنگ اعمالشان نيست.

در آيه شريفه صابران هم مطلق ذكر شده و مقيد به صبر در اطاعت و يا صبر در ترك معصيت و يا صبر بر مصيبت نشده هر چند كه صبر در برابر مصائب دنيا، بخصوص صبر در مقابل اذيت‌هاى اهل كفر و فسوق كه به مؤمنين مخلص و با تقوا مى‌رسد با مورد آيه منطبق است (و ليكن همانطور كه در ساير موارد گفته‌ايم مورد مخصص نيست).

بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: بغير حساب حال از اجرهم است يعنى اجر بى‌حساب و بسيار ولى وجه سابق قريب‌تر است به ذهن.

بحث روايتى [ (رواياتى در باره اخلاص،(الَّذِينَ يَعْلَمُونَ)، و شان نزول آيه:(أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ ...) و اجر صابران)]

در الدر المنثور است كه: ابن مردويه از يزيد رقاشى روايت كرده كه گفت: مردى به رسول خدا 6 عرضه داشت: ما اموال خود را به اين و آن مى‌دهيم تا در غياب ذكر خير ما گويند، آيا در اين گونه انفاقها اجرى هم داريم يا نه؟ رسول خدا 6 فرمود: خداى تعالى هيچ عمل نيكى را نمى‌پذيرد، مگر از كسى كه آن را خالص براى خدا انجام داده باشد، آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود:(أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ)[2].

و نيز در همان كتاب آمده كه ابن جرير از طريق جويبر، از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير جمله‌(وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ‌ أَوْلِياءَ ...) گفته: اين آيه در باره سه قبيله بنى عامر، بنى كنانه، و بنى سلمه، نازل شد كه هر سه بت مى‌پرستيدند و مى‌گفتند ملائكه دختران خدايند. و نيز مى‌گفتند:(ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌)[3].

مؤلف: آيه شريفه مطلق است، و شامل عموم وثنى مذهبان مى‌شود، و جمله‌(ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌) منطق همگى آنان است، و همچنين اعتقاد به فرزند داشتن خدا، و در آيه هم تصريحى نشده به اينكه ملائكه را دختران خدا مى‌پنداشتند. پس حق مطلب آن است كه اين روايت از باب تطبيق است.


[1] روح المعانى، ج 23، ص 248.

[2] ( 2 و 3) الدر المنثور، ج 5، ص 322.

[3] ( 2 و 3) الدر المنثور، ج 5، ص 322.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 372
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست