نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 14
جسمانىاند،
چون ماده جسمانى در معرض زوال و فساد و تغيير است، و نيز كمال در ماده، تدريجى
است، از مبدأ سير و حركت مىكند تا به تدريج به غايت كمال برسد، و چه بسا در بين
راه به موانع و آفاتى برخورد كند و قبل از رسيدن به حد كمالش از بين برود، ولى
ملائكه اين طور نيستند.
و
نيز از اين بيان روشن مىشود اينكه در روايات، سخن از صورت و شكل و هياتهاى جسمانى
ملائكه رفته،- كه پارهاى از آن را در روايات سابق ملاحظه فرموديد- از باب تمثل
است، و خواستهاند بفرمايند: فلان فرشته طورى است كه اگر اوصافش با طرحى نشان داده
شود، به اين شكل درمىآيد، و به همين جهت انبيا و امامان، فرشتگان را به آن صورت
كه براى آنان مجسم شدند، توصيف كردهاند و گرنه ملائكه به صورت و شكل درنمىآيند.
آرى
فرق است بين تمثل و شكلگيرى، تمثل ملك به صورت انسان، معنايش اين است كه ملك در
ظرف ادراك آن كسى كه وى را مىبيند، به صورت انسان درآيد، در حالى كه بيرون از ظرف
ادراك او، واقعيت و خارجيت ديگرى دارد، و آن عبارت است از صورتى ملكى.
به
خلاف تشكل و تصور، كه اگر ملك به صورت انسان، متصور و به شكل او متشكل شود، انسانى
واقعى مىشود، هم در ظرف ادراك بيننده، و هم در خارج آن ظرف، و چنين ملكى هم در
ذهن ملك است، و هم در خارج، و اين ممكن نيست، و ما در تفسير سوره مريم گفتارى در
معناى تمثل گذرانديم.
در
آن جا گفتيم كه خداى سبحان اين معنا را كه ما براى تمثل كرديم تصديق دارد، و در
داستان مسيح و مريم مىفرمايد:(فَأَرْسَلْنا إِلَيْها
رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا)[1] كه
تفسيرش در همان جا گذشت.
و
اما اينكه بر سر زبانها افتاده كه مىگويند: ملك جسمى است لطيف، كه به هر
شكل درمىآيد جز به شكل سگ و خوك، و جن نيز جسمى است لطيف، جز اينكه جن به هر شكلى
درمىآيد حتى شكل سگ و خوك مطلبى است كه هيچ دليلى بر آن نيست، نه از عقل و
نه از نقل- نه نقل از كتاب و نه نقل از سنت معتبر-، و اينكه بعضى ادعا كردهاند بر
اينكه مسلمين بر اين مطلب اجماع دارند، علاوه بر اينكه چنين اجماعى در كار نيست،
هيچ دليلى بر حجيت چنين اجماعى در مسائل اعتقادى نيست.
[1] ما روح خود را نزد او فرستاديم، پس براى او به صورت بشرى
تمام عيار ممثل شد. سوره مريم، آيه 17.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 14