نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 135
و اگر در
جمله يسبحون ضمير جمعى آورده كه خاص عقلا است، براى اين است كه: اشاره
كند به اينكه هر يك از اجرام فلكى در برابر مشيت خدا رام است و امر او را اطاعت
مىكند، عينا مانند عقلا، هم چنان كه اين تعبير در جاى ديگر نيز آمده و فرموده:(ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ
هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا
أَتَيْنا طائِعِينَ)[1].
مفسرين
در جملات آيه مورد بحث آراى ديگرى دارند، آرايى مضطرب كه ما از نقل آنها خوددارى
كرديم، اگر كسى بخواهد مىتواند به تفاسير مفصل مراجعه كند[2].
(وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ)
راغب مىگويد: كلمه ذرية در اصل به معناى فرزندان خردسال است،
ولى در استعمالهاى متعارف در خردسالان و بزرگسالان هر دو استعمال مىشود، هم در يك
نفر به كار مىرود، و هم در چند نفر، ولى اصلش به معناى چند نفر است[3].
و
كلمه فلك به معناى كشتى است. و كلمه مشحون به معناى مملو
است.
اين
آيه شريفه آيت ديگرى از آيتهاى ربوبيت خداى تعالى را بيان مىكند، و آن عبارت است
از جريان تدابير او در درياها كه ذريه بشر را در كشتى حمل مىكند و كشتى از آنان و
از اثاث و كالاى آنان پر مىشود، و از يك طرف دريا به طرف ديگر دريا عبور مىكنند
و دريا را وسيله و راه تجارت و ساير اغراض خود قرار مىدهند.
آرى
كسى ايشان را در دريا حمل نمىكند، و از خطر غرق حفظ نمىكند، مگر خداى تعالى، چون
تمامى آثار و خواصى كه بشر در سوار شدن به كشتى از آنها استفاده مىكند، همه امورى
است كه خدا مسخرش كرده، و همه به خلقت خدا منتهى مىگردد، علاوه بر اين، اين اسباب
اگر به خدا منتهى نشود، هيچ اثر و خاصيتى نخواهد داشت.
و
اگر حمل بر كشتى را به ذريه بشر نسبت داد، نه به خود بشر، و خلاصه اگر فرمود:
(حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ) و نفرمود: حملناهم به
اين منظور است كه به اين وسيله غرق محبت و مهر و شفقت شنونده را تحريك كند.
[1] سپس بر آسمان كه دودى بود بپرداخت، پس به آن و به زمين
فرمود: چه به طوع و رغبت خود و چه با اكراه بياييد. گفتند: مىآييم با طوع و رغبت.
سوره حم سجده، آيه 11.
[2] تفسير قرطبى، ج 15، ص 33. و تفسير فخر رازى، ج 26، ص 75.