نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 563
باز بر خدا افتراى بزرگى زده است، زيرا خداى
تعالى مىفرمايد:( قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي
السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ)- بگو
در آسمانها و زمين كسى غيب نمىداند جز خدا [1].
مؤلف: در متن روايت اشكالاتى است كه آدمى را نسبت به آن بدبين
مىكند، اما آيات رؤيت كه مىفرمايد چشمها خدا را نمىبيند، رؤيت حسى را نفى
مىكند، نه رؤيت قلبى را و اين قسم رؤيت غير از ايمان است كه به معناى اعتقاد
مىباشد و ما در چند مورد مناسب پيرامون آن مفصل بحث كردهايم.
و اما آيه(يا أَيُّهَا الرَّسُولُ
بَلِّغْ ...) در تفسيرش گفتيم كه منظور از آن ابلاغ عامه آيات و دستورات خدا
نيست، بلكه در مورد خاصى نازل شده و بر فرض هم كه عموميش بدانيم تازه دلالت مىكند
بر اينكه آنچه بر آن جناب به عنوان پيام و رسالت نازل شده بايد ابلاغش كند، نه هر
چيزى را، چون ممكن است به آن جناب چيزى نازل شود كه دانستن آن مختص به خود آن جناب
باشد و از ديگران كتمان كند.
و اما اينكه فرمود:(قُلْ لا يَعْلَمُ
...) كه هيچ كس در زمين و آسمانها غيب نمىداند، اين آيه مانند ساير آيات
كه غيب را مختص به خدا مىداند بيش از اين دلالت ندارد كه علم غيب ذاتا مختص خداى
تعالى است و اما خدا اين علم را به كسى تعليم مىكند يا نمىكند آيات از آن ساكت
است، بلكه آيات ديگر دلالت دارد بر اينكه خدا علم غيب را به بعضى افراد تعليم
مىكند، مانند آيه (عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ
عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ)[2].
و نيز خود خداى تعالى پارهاى از خبرهاى غيبى را از مسيح (ع) حكايت
كرده و فرموده:(وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما
تَدَّخِرُونَ)[3]. و پر واضح است كه اگر كسى بگويد:
رسول خدا 6 مردم را از فردايشان خبر مىداد، هرگز نمىگويد كه اين
علم را پيغمبر از خود داشته و خدا به او تعليم نكرده است.
و از سوى ديگر اخبار متواتره- هر چند متفرق و متنوع است- از طريق
شيعه و سنى وارد شده، كه آن جناب از بسيارى حوادث آينده خبر مىداده است.