نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 537
بيان آيات [حكايت اجمالى داستان دعوت لوط
7 و تكذيب قوم او و هلاكتشان]
اين آيات اجمال داستان لوط را بيان مىكند، در اين چند آيه نيز مانند
آيات قبل جانب انذار و تهديد بر جانب بشارت و نويد غالب است.
(وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ
وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ) اين آيه بطورى كه بعضى[1] گفتهاند: عطف است بر محل
جمله ارسلنا در داستان سابق به فعلى كه در تقدير است و تقدير آن چنين
است و لقد ارسلنا لوطا هم چنان كه در داستان قبلى فرمود:(وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى ثَمُودَ ...).
ممكن هم هست بگوييم عطف است بر اصل داستان، آن وقت فعل
اذكر را در تقدير بگيريم، يعنى و به ياد آر لوط را كه ... و
كلمه فاحشة به معناى خصلتى است كه بى نهايت شنيع و زشت باشد، كه در
اينجا مراد عمل زشت لواط است.
و انتم تبصرون يعنى اين عمل زشت را در حالى انجام
مىدهيد كه مردم هم آن را مىبينند و بنا بر اين معنا، جمله مورد بحث نظير جمله(وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ)[2] است.
بعضى[3] هم
گفتهاند: مراد از آن بصيرت قلب است، يعنى با اينكه دلتان گواه بر اين زشتى و
شناعت است، ليكن اين معنا بعيد است.
(أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ
النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ)
اين استفهام براى انكار است و اگر دو تا از ادوات تاكيد- إن و لام- را بر سر جمله
استفهاميه آورده، براى اين است كه دلالت كند بر اينكه مضمون جمله در تعجب و
استبعاد به حدى است كه احدى آن را نمىپذيرد و تصديق نمىكند. و جمله مزبور به هر
حال به منزله تفسيرى است براى فحشاء.
(بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ)- يعنى اين توبيخ ما فايدهاى ندارد، چون شما مردمى هستيد كه
مىخواهيد هميشه جاهل بمانيد و با اين توبيخ و انكار و استبعاد ما متنبه نمىشويد
و اگر نفرمود: بلكه شما از مردمى هستيد كه جهل مىورزند و به جاى آن
فرمود: بلكه شما مردمى هستيد كه جهل مىورزيد اين در حقيقت از باب به
كار بردن مسبب در جاى سبب