responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 463

بگذارد، بلكه از اين باب است كه در عين اينكه قادر بر ظلم است، ظلم نمى‌كند. پس اينكه بعضى‌[1] آيه را معنا كرده‌اند به اينكه: عملى را كه اگر ديگرى انجام بدهد ظلم است خداوند آن عمل را انجام نمى‌دهد معناى خوبى نيست، چون تقريبا اين را مى‌رساند كه خدا قادر بر ظلم نيست.

حال اگر بگويى اينكه گفتى واجب است كه خداى تعالى شرايع خود را از نظر ثواب و عقاب اجراء كند و هر يك از آن دو را به مستحقش بدهد، نه بر عكس ، مخالف مطلب مسلم در نزد علماء است، كه گفته‌اند: ترك عقاب گنه كار براى خدا جايز است، براى اينكه عقاب گنه كار، حق او است و او مى‌تواند از حق خود صرف نظر كند به خلاف ثواب اطاعت كار كه حق اطاعت كار است و تضييع حق غير، جايز نيست. علاوه بر اين، بعضى‌ها گفته‌اند: ثواب دادن خدا به مطيع، از باب دادن حق غير نيست، تا بر خدا واجب باشد، بلكه از باب فضل است، چون بنده و عمل نيك او همه‌اش ملك مولا است، خودش چيزى را مالك نيست، تا با اجر و پاداشى معاوضه‌اش كند.

در جواب مى‌گوييم ترك عقاب عاصى تا حدى مسلم است و حرفى در آن نيست، چون فضلى است از ناحيه خداى تعالى و اما به طور كلى قبول نداريم، براى اينكه اين حكم كلى مستلزم آنست كه تشريع شرايع، و تعيين قوانين و ترتب جزاء بر عمل، باطل و لغو گردد.

و اما اينكه گفتيد ثواب دادن خدا به اعمال صالحه از فضل خداست، نه استحقاق بندگان، چون عمل بنده مانند خود او ملك خداست، در پاسخ مى‌گوييم: اين حرف صحيح است، اما مستلزم آن نيست كه از فضلى ديگر جلوگيرى كند و فضلى ديگر را به اعتبار عملش به عنوان مزد، ملك او كند و قرآن كريم پر است از اجر بر اعمال صالحه از قبيل آيه‌(إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ)[2].

[پاسخ خداى تعالى به اين افتراى مشركين كه مى‌گفتند محمد 6 جنى دارد كه قرآن را برايش مى‌آورد]

(وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّياطِينُ‌) ... (لَمَعْزُولُونَ ) از اينجا پاسخ از سخن مشركين شروع شده كه مى‌گفتند: محمد، جنى دارد كه اين كلام را برايش مى‌آورد و نيز او شاعر است. و پاسخ اولى را مقدم داشته، نخست كلام را متوجه رسول خدا 6 نموده فرمود كه قرآن از تنزيل شيطانها نيست، تا آن جناب خوشحال گردد و سپس روى سخن به مشركين كرده، مطلب را در خور فهم آنان‌


[1] روح المعانى، ج 19، ص 132.

[2] خدا از مؤمنين، خودشان و اموالشان را خريده به اينكه بهشت بر ايشان باشد. سوره برائت، آيه 111.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 463
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست