نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 407
صحبت كرد و طايفه سوم جنود ابليسند كه همان
قرباى شيطاناند كه قرآن كريم دربارهشان مىفرمايد: هيچ وقت از اهل غوايت جدا
نمىشوند، تا داخل دوزخشان كنند،( وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ
ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ)
...(وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ
فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ )[1].
( قالُوا وَ هُمْ فِيها يَخْتَصِمُونَ) ...(إِلَّا الْمُجْرِمُونَ )
ظاهرا گويندگان اين سخن همان غاوون هستند و منظور از اختصام به طورى كه از چند جاى
قرآن بر مىآيد جدالى است كه ميان خود آنان و شيطانها واقع مىشود.
(تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ)- در اين جمله به گمراهى خود اعتراف مىكنند، و خطاب در جمله(إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ) به آلهه و بتهايشان است، كه با خود آنان در آتش قرار مىگيرند، ممكن
هم هست خطاب به شيطانها و يا بهر دو باشد و نيز احتمال دارد خطاب به رؤساى گمراهان
باشد، كه عوام از ايشان پيروى مىكردند، ولى وجه اول از همه بهتر است.
(وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ)- ظاهرا، هم صاحبان آن سخن و هم اين سخن هر دو منظورشان از مجرمين
غير خودشان است، يعنى آن پيشواى ضلالت كه اينان در دنيا او را پيروى كردند و نيز
داعى به سوى ضلالت و شرك، كه ايشان را به سوى شرك دعوت كردند و همچنين پدرانشان كه
ايشان از آنان تقليد نمودند، و دوستانى كه اينان را شبيه خود نمودند همه اينها
مجرمينند و مجرمين به طورى كه از آيات قيامت برمىآيد عبارتند از كسانى كه قلم
قضاء بر مجرميت آنان و به دوزخ درآمدنشان رفته است، و خداى تعالى درباره آنان
فرموده:(وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ)[2].
(فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ) كلمه حميم به طورى كه راغب مىگويد به معناى خويشاوندى
است كه نسبت به آدمى مشفق باشد[3].
و اين سخن را اهل دوزخ به عنوان حسرت مىگويند، حسرت از اينكه نه
رفيق دلسوزى دارند، كه ايشان را شفاعت كند و نه دوستى كه به دادشان برسد و اينكه
فرمود: ما از
[1] و كسى كه از ياد رحمان شب كور شود ما برايش شيطانى
برمىانگيزيم كه قرين وى باشد ... امروز سودى به شما نمىدهد چون ستم كرديد و امروز
همه در عذاب شريكيد. سوره زخرف، آيات 36- 39.