[صفات مؤمنين: تواضع و فروتنى، و برخورد سالم در مقابل برخورد زشت
و لغو جاهلان با ايشان]
بعد از آنكه در آيه قبلى استكبار و خودخواهى كفار بر خداى سبحان و
اهانتشان نسبت به اسم كريم و رحمان را ذكر كرد، در اين آيه در مقابل آن رفتار
مؤمنين را ذكر مىكند كه نه تنها به اسم رحمان اهانت نمىكند، بلكه خود را بنده
رحمان مىدانند همان رحمانى كه كفار از لفظ آن گريزان بودند و نفرت داشتند.
در اين آيه دو صفت از صفات ستوده مؤمنين را ذكر كرده، اول اينكه:( الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً)- مؤمنين كسانى هستند كه روى زمين با وقار و فروتنى راه
مىروند و هون به طورى كه راغب گفته به معناى تذلل و تواضع است[1] بنا بر اين، به نظر مىرسد كه
مقصود از راه رفتن در زمين نيز كنايه از زندگى كردنشان در بين مردم و معاشرتشان با
آنان باشد.
پس مؤمنين، هم نسبت به خداى تعالى تواضع و تذلل دارند و هم نسبت به
مردم چنينند، چون تواضع آنان مصنوعى نيست، واقعا در اعماق دل، افتادگى و تواضع
دارند و چون چنينند ناگزير، نه نسبت به خدا استكبار مىورزند و نه در زندگى
مىخواهند كه بر ديگران استعلاء كنند و بدون حق، ديگران را پائينتر از خود بدانند
و هرگز براى به دست آوردن عزت موهومى كه در دشمنان خدا مىبينند در برابر آنان
خضوع و اظهار ذلت نمىكنند. پس خضوع و تذللشان در برابر مؤمنين است نه كفار و
دشمنان خدا، البته اين در صورتى است كه به گفته راغب كلمه هون به
معناى تذلل باشد. و اما اگر آن را به معناى رفق و مدارا بدانيم معناى آيه اين
مىشود كه: مؤمنين در راه رفتنشان تكبر و تبختر ندارند.
صفت دومى كه براى مؤمنين آورده اين است كه، چون از جاهلان حركات زشتى
مشاهده مىكنند و يا سخنانى زشت و ناشى از جهل مىشنوند، پاسخى سالم مىدهند، و به
سخنى سالم و خالى از لغو و گناه جواب مىگويند، شاهد اينكه كلمه سلام به اين معنا
است آيه(لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً إِلَّا
قِيلًا سَلاماً سَلاماً)[2] مىباشد، پس حاصل و برگشت معناى اين كلمه به اين است كه: بندگان
رحمان، جهل جاهلان را با جهل مقابله نمىكنند.