و همين مشاهدات دم مرگ است كه قرآن آن را برزخ خوانده، چون در آيات
قرآنى دلالت قطعى هست بر اينكه بعد از مرگ و قبل از قيامت ملائكه را مىبينند و با
آنان گفتگو مىكنند.
و از سوى ديگر در مقام مخاصمه در پاسخ كسى كه ديدن ملائكه را انكار
مىكند طبعا بايد اولين روزى كه ملائكه را مىبيند به رخش كشيد، و آن روز مرگ است،
كه كفار با ديدن ملائكه بد حال مىشوند، نه اينكه در چنين مقامى ديدن روز قيامت را
ياد آور شود با اينكه بارها ملائكه را ديدهاند و(حِجْراً مَحْجُوراً) را گفتهاند.
پس ظاهر امر اين است كه اين آيه و دو آيه بعدش نظر به حال برزخ دارد،
و رؤيت كفار ملائكه را در آن روز خاطرنشان مىسازد، و همچنين احباط اعمال ايشان و
حال اهل بهشت را در عالم برزخ خاطر نشان مىسازد.
[در آن روز به اعمال كافران مىپردازيم(... فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً)]
(وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ
هَباءً مَنْثُوراً) راغب در مفردات مىگويد:
عمل ، عبارت از هر فعلى است كه از جاندارى با قصد انجام شود، پس
عمل اخص از فعل است، چون فعل به كارهايى هم كه از حيوانات بدون
قصد سر مىزند، اطلاق مىشود، و حتى گاهى در جمادات نيز اطلاق مىشود، ولى
كلمه عمل كمتر در اينگونه موارد اطلاق مىگردد، و عمل در حيوانات به
كار نمىرود، مگر در گاو كه به گاوهاى كارى مىگويند بقر العوامل [2].
و نيز درباره كلمه هباء مىگويد: به معناى خاك بسيار نرم
و غبارى است كه در هوا پراكنده مىشود، و جز در هنگام تابش نور خورشيد از پنجره
ديده نمىشود[3]، و
كلمه نثر به معناى پاشيدن است.
و معناى آيه اين است كه ما به يك يك اعمالى كه كردهاند مىپردازيم،-
و عمل چيزى است كه در نشاه بعد از مرگ مايه معيشت آدمى است،- پس آن را طورى از هم
مىپاشيم، كه چون غبار نابود شود، و ديگر از آن بهرهمند نشوند.
[1] كسانى كه ملائكه جانشان را مىگيرند، در حالى كه به خود ستم
كردهاند، ملائكه به ايشان مىگويند: در دنيا در چه كار بوديد؟ مىگويند در زمين
زير دست ديگران بوديم. مىپرسند: مگر زمين فراخ نبود كه در آن هجرت كنيد. سوره
نساء، آيه 97.