نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 188
قيامت پيمان گرفته- چه مؤمن و چه كافر- و يك
نورى ديگر دارد كه آن خاص است و آيات مورد بحث به آن نظر دارد، و آن نور مختص
اوليايش از مؤمنين است.
پس نورى كه خداى تعالى با آن خلق خود را نورانى مىكند مانند رحمتى
است كه با آن به ايشان رحم مىكند، كه آن نيز دو قسم است، يكى عمومى، ديگرى خصوصى،
درباره رحمت عمومىاش فرموده:(وَ رَحْمَتِي
وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ)[1] و درباره رحمت خصوصىاش فرموده:(فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ
فِي رَحْمَتِهِ)[2] و هر دو را يك جا جمع كرده و فرموده:(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ
يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً)[3] و نورى كه در اين آيه آمده فقط در مقابل رحمت دوم از دو سهم رحمت
است، كه همان نور على نور در آيات قبل باشد، نه در مقابل هر دو سهم.
(وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ)- يعنى خدا به آنچه مىكنند دانا است، و مراد از آنچه مىكنند
همان تسبيح ايشان است، زيرا هر چند تسبيح موجودات در بعضى از مراحل همان وجود آنها
است و ليكن به همان اعتبار كه تسبيح آنها ناميده مىشود، فعل آنها هم خوانده
مىشود.
و اينكه بعد از ذكر تسبيح موجودات، علم خود را به آنچه مىكنند ذكر
كرده، خواسته است تا مؤمنين را ترغيب نموده و از عملشان تشكر كند، كه خيال نكنند
پروردگارشان نسبت به تسبيح ايشان بى تفاوت است، نه، بلكه تسبيح ايشان را مىبيند و
مىشنود، و به زودى به ايشان پاداش حسن مىدهد و نيز اعلام به تماميت حجت عليه
كافران است، چون يكى از مراتب علم او همان نامههاى اعمال و كتاب مبين است، كه
اعمال در آن ثبت مىشود، تسبيح كفار به زبان حالشان و انكار زبانيشان هر دو در آن
درج مىگردد.
[ذكر مواردى از خلقت و تدبير خداوند براى بيان اينكه مبدأ و مرجع
امور مشيت خداى سبحان است]
سياق آيه با در نظر داشتن اينكه ما بين آيه(أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ ...) كه
احتجاج بر شمول نور او به تمامى موجودات است، و آيه(أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي ...) و
آيات بعدش كه در مقام احتجاج بر اختصاص نور خاص او به مؤمنين است قرار گرفته، اين
معنا را افاده مىكند