responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 108

زياد و به حد تواتر است كه ما قسمتى از آنها را در ابحاث متفرقه گذشته ايراد نموديم.

[رواياتى با اين مضمون كه در قيامت هر حسب و نسبى منقطع است جز حسب و نسب رسول اللَّه 6]

در مجمع البيان مى‌گويد: رسول خدا 6 فرمود: تمامى حسب و نسب‌ها در روز قيامت منقطع مى‌شود مگر حسب و نسبت من‌[1].

مؤلف: به نظر مى‌رسد اين روايت را از طرق عامه نقل كرده باشد، چون در كتب عامه آمده از آن جمله الدر المنثور آن را از عده‌اى از صاحبان جوامع حديث، از مسور بن مخرمه از رسول خدا 6 روايت كرده و عبارتش چنين است: همه انساب در روز قيامت منقطع است مگر نسب من، و سبب من و دامادى من.[2] و از عده‌اى از اصحاب جوامع از عمر بن خطاب از رسول خدا 6 روايتى نقل كرده كه عبارتش چنين است: هر سببى و نسبى در روز قيامت منقطع است مگر سبب و نسب من‌[3] و از ابن عساكر از ابن عمر از آن جناب به اين عبارت نقل كرده: هر نسبى و هر دامادى در روز قيامت منقطع است مگر نسب من و دامادى من‌[4].

و در مناقب در حديث طاووس از امام زين العابدين (ع) روايت كرده كه فرمود: خداوند بهشت را خلق كرده براى هر كسى كه اطاعتش كند و احسان نمايد، هر چند عبد حبشى باشد، و آتش را خلق كرده براى هر كس كه نافرمانيش كند، هر چند قرشى زاده باشد، مگر نشنيدى كلام خداى را كه مى‌فرمايد(فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ) به خدا سوگند فرداى قيامت هيچ چيز به دردت نمى‌خورد مگر عمل صالحى كه خودت از پيش فرستاده باشى‌[5].

مؤلف: سياق آيه شريفه هم سياقى است كه تخصيص نمى‌پذيرد و بعيد نيست مقصود از روايات بالا اين باشد كه منسوب بودن به رسول خدا 6 اين اثر را دارد كه در دنيا آدمى را موفق به عمل صالح مى‌كند، عملى كه در روز قيامت به درد آدمى بخورد.

و در تفسير قمى در ذيل جمله‌(تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ) فرموده‌اند: يعنى آتش لهيب مى‌زند بر ايشان و آنان را مى‌سوزاند(وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ) در حالى كه رويها متغير و دهنهايشان باز باشد[6].


[1] در روايات شيعه تنها نسب آمده هم چنان كه قرآن نيز تنها نسب را نفى كرد، مترجم. مجمع البيان، ج 7، ص 119.

[2] ( 2 و 3 و 4) الدر المنثور، ج 5، ص 15.

[3] ( 2 و 3 و 4) الدر المنثور، ج 5، ص 15.

[4] ( 2 و 3 و 4) الدر المنثور، ج 5، ص 15.

[5] مناقب، ج 4، ص 151.

[6] تفسير قمى، ج 2، ص 94.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 108
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست